ادامه مطلب
سپیدار خبر |
||
|
سخنان جان کری، نشانه عدم پایبندی آمریکا به تعهدات بین المللی
مشکل اصلی توافق متوجه ایران نیست، بلکه آمریکا نمی تواند میان تمکین به زیاده خواهی های رژیم صهیونیستی و خواست جامعه جهانی برای حل دیپلماتیک موضوع هسته ای یکی را انتخاب کند
گروه بین الملل - سخنان جان کري با این مضمون که اگر ايران آماده تصميم گيري هاي لازم براي پيشبرد مذاکرات نباشد آمريکا حاضر است که مذاکرات را ترک کند، بیانگر ناکامی آمریکا در تحمیل خواسته های خود به ایران در جریان مذاکرات است.
به گزارش سپیدار خبر، این اظهارات وزیر خارجه آمریکا در شرایطی مطرح شده که مسئولین مختلف رژیم صهیونیستی نسبت به انجام توافق بین ایران و غرب در حال واکنش شدید و مستمر هستند و دائم هشدار می دهند که نباید با ایران توافق کنید!
این نوع سخنان آمریکایی ها و ارتباط آن با واکنش اسرائیل و پیگیری برنامه ایران هراسی، نشان می دهد که در صورت شکست مذاکرات، مسوولیت این شکست مذاکرات متوجه آمریکا است و ثابت می کند که آمریکا نه تنها پایبند به حل مسائل بین المللی از طریق مذاکره نیست بلکه روش های زور مدارانه و قلدری و دخالت در امور کشورها و اعمال خشونت را راهکار همراهی کشورها با خود می داند.
از آن جا که اسرائیل دائم در حال خط و نشان کشیدن و تهدید کردن کشورهای مختلف منطقه است و آمریکا خود را متعهد به تضمین امنیت اسرائیل می داند، لذا ناگفته پیداست که آمریکا در مذاکرات به دنبال اعمال زور و فشار است و از روش های مختلف تحریم، جریان سازی خبری و اعمال فشار بر کشورها برای اجرای خواسته خود استفاده می کند و منافع کشورهایی مانند اسرائیل و دوستان و همپیمان های آمریکا اهمیت دارد وحقوق کشورها و ملت های جهان برای آمریکا اهمیت ندارد.
اعمال فشار و پیش دستی وزیر خارجه آمریکا، نشان می دهد که با این سخنان، به دنبال آن است که ایران از مواضع خود عقب نشینی کند و حقوق خود را کنار بگذارد.
از سوی دیگر، در حالی که اختلافات گسترده آمریکا و رژیم صهیونیستی مورد اعتراض دیگر کشورها نیز قرار گرفته است اما نشان می دهد که موضوع هسته ای ایران به دلایل سیاسی و غیر فنی بر خلاف ادعاهای گذشته با مخالفت آمریکا و اسرائیل همراه است و افراطیون اسرائیل و آمریکا به دنبال عدم توافق با ایران هستند و در عین حال دولت آمریکا نیز برای جلب رضایت اسرائیل و کنگره و جمهوری خواهان و افراطی های دموکرات و جمهوری خواه در کنگره، به دنبال اعمال فشار و پیش دستی در مذاکرات با ایران است تا مسوولیت شکست مذاکرات را متوجه ایران کند اما کشورهای جهان نسبت به این دیدگاه و رفتار اسرائیل و آمریکا اعتراض دارند.
این مسئله نشان می دهد مشکل اصلی توافق متوجه ایران نیست، بلکه آمریکا نمی تواند میان تمکین به زیاده خواهی های رژیم صهیونیستی و خواست جامعه جهانی برای حل دیپلماتیک موضوع هسته ای یکی را انتخاب کند.
مسوولیت شکست احتمالی مذاکرات متوجه آمریکاست
در صورت عدم حصول نتیجه و شکست احتمالی مذاکرات مسوولیت کامل آن متوجه آمریکایی ها و برخی کشورهای منطقه است.
همه مسوولین کشور تلاش کردند مذاکرات به نتیجه برسد اما اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد نشان می دهد آمریکایی ها اراده ای برای انجام توافق ندارند و زیاده خواهیهای آنها علت شکست بوده است.
همه نیروهای انقلاب و نظام با مذاکرات همراهی کردند، حتی نیروهای منتقد وارد چالش و نقد جدی نشدند و تعبیر رهبر معظم انقلاب درباره مذاکره کنندگان «بچه های انقلاب» بود.
چنین توافقی باعث بهبود شرایط کشور در بلند مدت خواهد شد، اما نباید توقع تحول فوری را از نتایج مذاکرات داشت، بهبود شرایط کشور نیاز به تحول اساسی دارد. این تحول باید در برنامه ششم توسعه دیده شود.
دولت زحمات زیادی کشیده است و آقای ظریف هوشمندی و مهارت خوبی در مذاکرات از خود نشان دادند و ظرفیت خوبی را به نمایش گذاشتند، در مجموع عملکرد آقای روحانی تا این سطح از مذاکرات خوب بوده است و ان شا الله از این پس هم با رهنمودهای رهبری پرونده را معقولانه مدیریت می کنند و عملکرد قابل قبول فعلی را ادامه بدهند.
نتایج مذاکرات هر چه باشد با پشتیبانی رهبر معظم انقلاب و هماهنگی همه نیروهای انقلاب صورت گرفته است.
در صورتی که آمریکا دست از زیادی خواهی و خوی استکباری خود برندارد، مذاکرات با شکست مواجه خواهد و تقصیر این شکست متوجه این کشور خواهد بود.
اگر ایالت متحده آمریکا از خوی استکباری و زیاده خواهی خود فاصله بگیرد و اجازه دهد قوانین جهانی حاکم باشد، مذاکرات به نتیجه خواهد رسید در غیر این صورت مذاکرات شکست خواهد خورد.
آمریکا وکیل مدافع اسرائیل نیست
توماس فریدمن نویسنده و متفکر آمریکایی در نیویورک تایمز نوشت: آمریکا در مذاکرات, وکیل مدافع استخدام شده اسرائیل و اعراب سنی مذهب حاشیه خلیج (فارس) نیست که کلام آخر مذاکرات از دهان این کشورها بیان شودˈ. آمریکا منافع خود را دارد. این منافع فقط در محدود شدن توانمندی ایران در ساخت سلاح اتمی خلاصه نمی شود بلکه در خاتمه دادن به جنگ سرد 34 ساله میان ایران و آمریکا نهفته است.
این جنگ سرد ضربه سختی بر منافع ملی آمریکا و هم بر منافع اسرائیل و دوستان عرب آمریکا وارد آورده است.
آمریکا نباید در مقابل تلاشهای اسرائیل و اعراب برای سد کردن راه معامله با ایران از ارزشهای منافع ملی خود غافل بماند. معامله با ایران فقط به نفع امریکا نیست بلکه منافع اسرائیل و اعراب را هم پوشش می دهد.
منافع امریکا امروز بی برو برگرد در معامله هسته ای با ایران نهفته است. این معامله راه را برای حل وفصل مجموعه ای از سایر موضوعات فیمابین واشنگتن و تهران هم باز خواهد کرد.
پاره ای از متحدان امریکا اصلاˈ قائل به سایر منافع توافق با ایران نیستند و تنها راهی که منافع آنها را تامین می کند را منزوی ساختن ایران به صورت یک کشور ضعیف در سطح بین الملل می دانند.
متحدان ما به ایران اعتماد ندارند و البته دلایلی هم بر این بی اعتمادی مرتبط است. همین بدبینی و فشارها از ناحیه اسرائیل، عربستان و امارات بود که سبب تشدید تحریمها علیه ایران شد.
اما فشار، پایان راه و تنها راه حل نیست. اگر اینگونه بود ایران باید تا به حال حاضر به چشم پوشی از قابلیتش برای ساخت سلاح هسته ای می شد.
در این منظر ˈکریم سجادپورˈ کارشناس مسائل ایران در موسسه وقفی ˈکارنگیˈ می گوید: ˈاین نظر بازیگران منطقه ای است که معتقدند دیپلماسی با ایران حاصل جمع صفر دارد و حاصلش ˈیا غالب شدن است یا مغلوب شدنˈ. اما نباید نظر امریکا هم همین باشدˈ.
برهان منطقی لازم برای اثبات این مدعا این است که اعتراف کنیم ایران نفوذ قابل توجهی بر روی چندین مورد از دغدغه های اصلی امنیتی امریکا دارد. سوریه، عراق، افغانستان، مناقشه اسرائیل - فلسطینیان، تروریسم، امنیت انرژی و اشاعه سلاحهای هسته ای مهمترین این مواردند.
تنش میان امریکا با ایران، موجب بدتر شدن اوضاع در همه این دغدغه ها بوده است.
آشتی با ایران می تواند به بهتر شدن اوضاع کمک قابل توجهی کند. ایران در شکست دادن طالبان در سال 2001 در افغانستان کمک حیاتی به امریکا داد و این بار هم این قابلیت را دارد که به امریکا کمک کند تا با تسلط کامل بر طالبان خاک افغانستان را ترک نماید.
در این موضوع ˈنادر موسوی زادهˈ تبعه ایرانی - آمریکایی و بنیانگذار مشترک گروه مشاوره ای ˈشرکای ماکروˈ و دستیار سابق ارشد ˈکوفی عنانˈ دبیرکل سابق سازمان ملل هم در این منظر قائل است به اینکه ˈثبات کشورهای عراق و افغانستانˈ همان قدر که برای امریکا حائز اهمیت است برای ایران هم ارزشمند است. ایران که در مجاورت این دو کشور قرار دارد، توانایی اش برای تاثیر گذاری بر دو کشور ضعیف یا قوی، بسیار بیشتر از امریکاستˈ.
موسوی زاده توضیح می دهد: ˈامروز در ایران چالشی میان طرفداران دو عقیده سیاسی مطرح است: افرادی که خواهان آنند که ایران به عنوان یک کشور، فقط منافع ملی اش را مدنظر قرار دهد و در این مسیر حرکت کند و افرادی که ایران را یک کشور همیشه انقلابی می خواهند که با آمریکا و هم پیمانانش چالشی جاودانه داردˈ.
محور عمده مشکلات در ژنو هم به سیاست خارجی ایران باز می گردد.
یک معامله سودمند برای هر دو طرف می توانست راه را برای همکاری در سایر جبهه ها هم بگشاید.
نگارنده مطلب ادامه می دهد: و اما مشکل دیگری که در این میان رخ می نماید، خاورمیانه و تحولات پرشتاب آن است.
هیچ عاملی بیش از درگیری فرقه ای میان شیعه و سنی، آینده خاورمیانه را تهدید نمی کند.
همین اهرم، حربه ای قوی به دست ˈبشار اسدˈ در سوریه، ˈحزب اللهˈ در لبنان و رهبران عرب داده است تا با متمرکز شدن بر آن، همه ذهن مردم و پیروان خود را از مسائل و مشکلات بنیادین نظیر کندی رشد اقتصادی، بیکاری، فساد و نامشروعیت سیاسی منحرف سازند.
افزایش منازعه میان شیعه و سنی درمنطقه مانع از آن شده که ایران به نحو شایسته از ذخایر سرشار نفت و گاز خود بهره ببرد، منابعی که به راحتی می توانست هژمونی اعراب را در تولید نفت به چالش بکشاند.
در مقابل، منافع ملی آمریکا در سرکوب کردن این احساسات فرقه گرایانه نهفته است نه اینکه آمریکا بیاید و جانب یکی از طرفین منازعه را بگیرد.
عاملی که تاکنون مانع از آن شده است آمریکا سودمندانه برای سرکوب کردن این احساسات، وارد کارزار جنگ شیعه و سنی شود، جنگ سرد ایران و امریکا بوده است.
اگر قرار نیست ما از گفت وگوها به دستاورد دلخواه نرسیم، بهتر است اصلاˈ وارد گفت وگو نشویم.
توجه داشته باشیم منزوی ساختن ایران دیگر مانند گذشته کار ساده ای نیست. چین، روسیه، هند و ژاپن، در ایران منافعی را دنبال می کنند که مغایر با منافع ماست.
ˈسجادپورˈ در این باب می گوید: ˈکنگره امکان دارد اهرم تحریمها را تا قله آن به اوج ببرد، اما متوجه باشد کشورهایی نظیر چین، هرگز به خاطر خوشامد کنگره حاضر نخواهند بود کاملا از منافع تجاری و استراتژیکشان با ایران چشم پوشی کنندˈ.
این حقایق غیرقابل انکار، اهمیت لزوم معامله با ایران را تائید می کند؛ معامله ای که توانمندی هسته ای ایران را خنثی سازد و محک بزند آیا امکان اعمال محدودیتهای بیشتر هم وجود دارد یا خیر. اینها همه در راستای منافع بنیادین امریکاست.
موسوی زاده هم در این باب معتقد است: ˈآشتی با ایران، این مزیت را برای آمریکا دارد که به طور ملموس سیاست خارجی آینده خود را ضمن حفظ منافع، متوازن سازد و همزمان در داخل نیز ساختاری نو برای سیاستهایش تدوین نمایدˈ.
وی می افزاید: ˈافرادی در خاورمیانه هستند که ترجیح می دهند منطقه همواره درگیر جنگهایی با انگیزه های قبیله ای و فرقه ای و انگیزه های عدیده پشت پرده باشد و آن را هدایت هم می کنند اما همین جنگهاست که مانع اصلی رشد و پویایی این جوامع به سمت جوامعی باز، منسجم و کثرت گرا شده استˈ.
وی می افزاید: ˈاین جنگها، مشکل خود منطقه است و این جنگ، نمی تواند جنگ آمریکا باشد و ربطی هم ندارد که آمریکا در داخل و خارج چگونه استˈ.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب: زیاده خواهی, آمریکا و عدم پایبندی به تعهدات, مانع حل دیپلماتیک ,مذاکرات هسته ای است, جان کری , وزیر خارجه ,سپیدارخبر, آمریکا, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سازمان امنیت ملی آمریکا:
شبکه سرویس های بین المللی از سازمان امنیت ملی آمریکا اسنادی به بیرون درز کرده است که از سوی آقای ادوارد اسنودان انتشار یافته و آن ها همگی مشترک بین سرویس های امنیتی انگلیس و آمریکا و اسرائیل برای در نظر گرفتن اهدافی در ایران به کار برده می شود.
گروه بین الملل، شبکه سرویس های بین المللی از سازمان امنیت ملی آمریکا اسنادی به بیرون درز کرده است که از سوی آقای ادوارد اسنودان انتشار یافته و آن ها همگی مشترک بین سرویس های امنیتی انگلیس و آمریکا و اسرائیل برای در نظر گرفتن اهدافی در ایران به کار برده می شود.
به گزارش سپیدار خبرو از بولتن, بر اساس این گزارش مدارکی که مربوط به ماه آوریل سال میلادی 2013 می باشد با با مهر فوق محرمانه می باشد نشان می دهد که سرویس های اطلاعاتی و امنیتی سه کشور آمریکا، انگلیس و اسرائیل چگونه بر علیه ایران اقدام کرده اید و این کشورها با به مشارکت گذاشتن اطلاعات خود از ایران به نحوی به اهداف خود پایبند بوده اند. این مدارک و اسناد در اوایل ماه فوریه توسط وب سایت intercept انتشار عمدی پیدا کرد که چهارچوب این وب سایت توسط روزنامه نگار آمریکایی گلین گرین والد بر اساس گزارشاتی که از سوی ادوارد اسنودن انتشار یافته عمل می کنند. مدارک و اسناد آژانس امنیتی آمریکا که جزئیات آن به بالاترین اولویت های چندگانه از تشکیلات gchq مرکز ارتباطی دولت بریتانیا که شامل اطلاعاتی است که از حمله به سفارت انگلستان در سال 2011 در تهران هم در آن جمع آوری شده است. کشف ویروسی به نام lame توسط ایرانیان که قصد کند کردن برنامه هسته ای ایران را داشته است در همین مذاکرات هسته ای بین ایران و گروه 1+5 در مسیر قرار داشته است. ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ یک شنبه 3 اسفند 1393برچسب: ایران نفوذ و قدرت, خود را در خاورمیانه, گسترش داده است ,ایران , آمریکا, خاورمیانه,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ یک شنبه 3 اسفند 1393برچسب: اسنودن, آمریکا ,اسرائیل ,افشاگری اسنودن, ازجاسوسی آمریکا,اسرائیل ازایران,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدار خبر: فتنه 88 به روایت اسناد خارجی/7
سند منتشر شده از حمایت مالی دولت آمریکا از برخی رجال و احزاب سیاسی در ایران پرده برمیدارد. در گزارش منتشر شده، از جلسه محرمانه میان نماینده وزارت خارجه آمریکا و نمایندگانی از اتحادیه اروپا نشان میدهد که دولت آمریکا قبل از این جلسه به کاندیداهای اپوزیسیون در انتخابات ایران کمک مالی می کرده است.
گروه بینالملل سپیدار خبر- از مشرق؛ سند منتشر شده توسط ویکی لیکس از حمایت مالی دولت آمریکا از برخی رجال و احزاب سیاسی در ایران پرده برمیدارد. در گزارش منتشر شده از جلسه محرمانه میان نماینده وزارت خارجه آمریکا و نمایندگانی از اتحادیه اروپا مشخص می شود که دولت جدید آمریکا به ریاست باراک اوباما در راهبرد خود در قبال ایران دیگر قصد ندارد از احزاب سیاسی و کاندیداهای اپوزوسیون انتخابات در ایران حمایت مالی کند و در عوض نهادهای مردم نهاد شامل این کمک ها خواهند شد تا از این طریق فضای سیاسی در ایران را مدیریت کنند.
رای دانلود سند و توضیحات به ادامه مطالب بروید
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب: فتنه , آمریکا ,تحریم ,مشرق, گز ,,, حمایت مالی آمریکا, از احزاب و کاندیداهای اپوزیسیون, در ایران, + سندBookmark and Share, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدارخبر: گزارش ویژه؛ آیا میدانید که آلمان دارای یکی از 10 سرویس اطلاعاتی برتر جهان است؟ آیا میدانید که عموم فعالیتهای سرویسهای اطلاعاتی این کشور بر پایه دو استراتژی شنود و همکاری اطلاعاتی با همتایان استوار است؟ علل موفقیت سرویس اطلاعاتی آلمان چیست؟ گزارش ویژه مشرق، سرویس اطلاعاتی آلمان را معرفی کرده است. گروه گزارش خبرنگار ویژه سپیدار خبر- از مشرق، اساس نظام امنیتی نوین آلمان، پس از پایان جنگ جهانی دوم شکل گرفت. گرچه دوران جنگ سرد و تقسیم آلمان به دو بخش شرقی و غربی سبب شکلگیری دو سازمان اطلاعاتی علیه هم گردید، اما همتای شرقی BND -سازمان اطلاعاتی آلمان غربی- یعنی "استاسی" پس از فروپاشی دیوار برلین و اتحاد دو آلمان، در آن ادغام شد و نظام واحد اطلاعاتی آلمان امروز شکل گرفت. از آنجایی که پیش از جنگ جهانی دوم سازمان اطلاعات کشور آلمان (گشتاپو) تحت حکومت هیتلر به عنوان بخش دیگری از تاریخ اطلاعاتی این کشور محسوب میشود، نیازمند پرداخت و جزییات بسیار است، و عملا کمک چندانی به بررسی اطلاعاتی آلمان کنونی نمیکند، لذا از پرداختن به آن خودداری جسته و مبنای گزارش را بر تاریخ شکلگیری BND با نام "سازمان گهلن" در سال 1946 میگذاریم.
در آلمان 6 سازمان اطلاعاتی وجود دارد که به به شرح ذیل است: 1. سرویس اطلاعات فدرال BND 2. دفتر اطلاعاتی صدر اعظم
3. وزارت فدرال کشور BMI 4. دفتر فدرال محافظت از قانون اساسی BFV 5. نیروی دفاعی فدرال 6. سرویس نظامی ضد اطلاعات MAD از میان این 6 نهاد، تمرکز اصلی این گزارش بر روی مورد دوم یا همان سرویس اطلاعات فدرال است و کلیتی هم از دیگر نهادها گفته خواهد شد. 1. سرویس اطلاعات فدرال BND "سرویس اطلاعات فدرال" (Federal Intelligence Service) که در فرهنگ آلمانی با نام(Bundesnachrichtendienst) "بوندشناخریشتندیانتس" شناخته و به صورت اختصاری BND خوانده میشود، سازمان اطلاعات و امنیت خارجه این کشور است که در راس بحث این نوشتار قرار میگیرد. این سازمان، بطور مستقیم زیر نظر صدر اعظم آلمان فعالیت میکند و دارای 7800 پرسنل در شهر برلین و منطقه "پولاخ" مونیخ است. تا سال 2016، 4 هزار نفر از این افراد در یک مرکز در محله "چاسیستراس" (Chausseestrasse) برلین که در حال ساخت میباشد، متمرکز خواهند شد. 700 نفر از 7800 نیروی سازمان، بطور مستقیم با نیروهای مسلح و بالاخص اداره علوم نظامی در ارتباط هستند. تاریخچه ژنرال "راینهارد گهلن" در طول جنگ جهانی دوم مسئول جمعآوری اطلاعات از ارتش سرخ بود. وی پس از شکست آلمان نازی شروع به همکاری با نیروهای اشغالگر آمریکایی کرد و با مساعدت آنها در سال 1946 "سازمان اطلاعاتی گهلن" را تاسیس کرد. در بدو کار، بسیاری از نیروهای این سازمان را عوامل حرفهای "آبواهر" -سازمان ضد اطلاعات دریادار "ویلهم کاناریس" Wilhelm Franz Canaris )- تشکیل دادند. ژنرال گهلن
گهلن، بعدها و پس از آزادی نیروهای "اس اس"، "گشتاپو" و "سی شر هایتس دینست" (اس دی) از اسارت متفقین، از آنها نیز استفاده کرد. این سازمان تا سال 1956 بطور کامل در خدمت سازمان سیا بود تا اینکه به عنوان بخش اطلاعاتی دولت آلمان غربی به آن منتقل شد و نام "بوندشناخریشتندیانتس" یا BND را به خود گرفت. گهلن، تا سال 1968 ریاست این نهاد را بر عهده داشت.دریادار کاناریس
BND دارای 300 دفتر در آلمان و كشورهای دیگر است. نيروهای سازمان غالبا توسط آكادمی علوم نظامی به استخدام درمیآیند. اين سازمان، حافظ امنيت و منافع آلمان در خارج از مرزها بوده و در مسیر این ماموریت از ابزارهای تکنولوژیک پیشرفته بهره میگيرد. گرچه سخن از بودجه معین این سازمان هم اکنون در هالهای از ابهام است، اما کارشناسان، بودجه سالیانه BND را در حال حاضر 552 میلیون و 590 هزار یورو برآورد کردهاند.مرکز فعلی BND
بر اساس قوانين جمهوری فدرال آلمان، يك كميسيون، متشكل از نمايندگان مجلس اين كشور، موسوم به هيات نظارتی مجلس (PKG)، بر فعاليت نهادهاي امنيتی آلمان، نظارت میكند. هر ايالت آلمان دارای سرويس اطلاعاتی مختص به خود است. چنان كه 16 ايالت فدرال دارای تشكيلاتی حافظ قانون اساسی میباشند. مرکز آتی BND (در حال ساخت)
ساختار سازمان اطلاعاتی امروز آلمان برگرفته از الگوهای سازمانهای غربی است و دید سیاسی سرویسهای اطلاعاتی آلمان مانند بسیاری از سازمانهای همتای خود، پیوسته آبستن رخدادهای بزرگ از جمله جنگ جهانی بوده است. برلین پس از شکست آلمان در جنگ جهانی دوم، به دو بخش تقسیم شد. بخش اول در اختیار روسها تحت نام آلمان شرقی و بخش دوم به عنوان آلمان غربی تحت اختیار آمریکاییها و انگلیسیها قرار گرفت. اما نکته شایان توجه اینکه این شهر تبدیل به پایگاه بزرگترین عملیاتهای خرابکارانه قرن اخیر شد. تا پيش از وحدت دو آلمان، دو كشور آلمان شرقی و غربی هر كدام دارای سازمان جداگانهای بودند و حتي از اين نظر رقابتی گسترده ميان آنها جريان داشت. سازمان اطلاعات آن روز آلمان شرقی زير نظر وزارت كشور يا "استاسی" عمل ميكرد كه در ۸ فوريه سال ۱۹۵۰ با الگوبرداري از KGB آن زمان تاسيس شده بود. این سازمان، در پي وحدت دو آلمان در ۱۹۸9منحل شد. در آلمان شرقی، اين اعتقاد قوياً وجود داشت كه اين وزارتخانه از هر ۷ شهروند آلمان شرقی يك نفر را به عنوان همكار غيررسمی به خبرچينی از زندگي سايرين وادار نموده است. استاسی در زندگی خصوصی مردم آلمان شرقی وارد شده و حریم شخصی آنها را رعایت نمیکرد. رییس کنونی این سازمان "گرهارد شیندلر" (Gerhard Schindler) و وزیر مسئول آن، "پیتر آلتمایر" (Peter Altmaier) -وزیر امور ویژه- است. این سازمان، همکاری مستمری با سازمانهای CIA و MI6 دارد. گرهارد شیندلر
وظایف و کارکرد BND از وظايف و كاركردهاي اين سازمان در سال هاي اخير مي توان به مقابله با تروريسم بين الملل، اشاعه سلاح هاي كشتار جمعي و نقل و انتقال تكنولوژي هاي دوگانه، جرايم سازمان يافته، قاچاق سلاح و مواد مخدر، پول هاي كثيف، مهاجرت غير قانوني و جنگ اطلاعاتي اشاره كرد. 2. دفتر اطلاعاتی صدراعظم رییس این دفتر معمولا یا وزیر امور خارجه است و یا یکی از وزرای کابینه. رییس دفتر اطلاعاتی، مسئول هماهنگی فعالیتهای دولت است. هم اکنون "پیتر آلتمایر" (Peter Altmaier) -وزیر امور ویژه- این پست را بر عهده دارد. پیتر آلتمایر
3. وزارت کشور وزارت کشور متصدی تامین امنیت داخلی کشور، حفاظت از قانون اساسی، حفاظت از شهروندان در مقابل بلایای طبیعی و تروریسم، حمایت افراد بیخانمان، و مدیریت مسائل سازمانی و ورزشی است. این نهاد، میزبان نشستهای ضروری شورای تحلیل و بررسی موارد اطلاعاتی کشور (شامل پلیس و سازمانهای اطلاعاتی) است. در حال حاضر، وزیر کشور "توماس دو مایزیاخ" (Thomas de Maizière) است. توماس دو مایزیاخ
4. دفتر فدرال محافظت از قانون اساسی (BFV) وظایف این نهاد جمعآوری اطلاعات در زمینه تهدیدات مخل نظم داخلی، اطمینان از امنیت استانها، و اطمینان از همزیستی صلحآمیز شهروندان آلمانی است. BFV به شدت در زمینه ضد اطلاعات و ضد خرابکاری داخلی فعال است. این سازمان، سازمان امنیت داخلی آلمان و شریک اصلی BND است. طبق ادعای وب سایت گلوبال سکیوریتی، BFV از قدرت اجرایی پلیسی برخوردار نیست؛ اجازه دستگیری و بازجویی از کسی را ندارد؛ مجاز به ورود به و جستجوی منازل نیست؛ و در هیچ ایستگاه پلیسی مامور ندارد. این سازمان، وظیفه دارد که اطلاعات را جمعآوری کند و آنها را با حفظ حقوق شهروندی مردم آلمان، در اختیار دیگر سازمانهای اطلاعاتی آلمان و بخصوص BND قرار دهد. از دیگر موارد اینکه BFV به نام محافظت از قانون اساسی، به فعالیت میپردازد اما در اصل به کام مقامات سیاسی آلمان این محافظت صورت میگیرد. یکی از چالشهای بزرگ این سازمان، فعالیت حزب چپگراهای افراطی، حزب کمونیست (DKP)، فراکسیون ارتش سرخ (RAF)، و فراکسیون جنبش انقلاب (RZ) مجلس آلمان است. هم اکنون، رییس این سازمان "هانس گئورگ ماسن" (Hans-Georg Maassen) است. وزیر مسئول این سازمان، "دو مایزیاخ" -وزیر کشور- است. هانس گئورگ ماسن
5- نیروی دفاعی فدرال (ارتش آلمان) این نهاد شامل نیروهای مسلح جمهوری فدرال آلمان است. طبق قانون اساسی آلمان، هیچکدام از استانها حق استفاده از ارتش را به نفع خود ندارند و تنها دولت مجاز به استفاده از این نهاد است. طبق برآورد ژوئن 2014، وزارت دفاع شامل 183 هزار نیرو بوده که با این تفاسیر، چهارمین ارتش بزرگ اتحادیه اروپا و سیامین ارتش بزرگ جهان محسوب میشود. هم اکنون "اورسلا فان در لهین" (Ursula von der Leyen) وزیر دفاع و فرمانده ارتش آلمان است. اورسلا فان در لهین
6- سرویس نظامی ضد اطلاعات MAD این سرویس، پس از BND و BFV یکی از سه نهاد اصلی اطلاعاتی کشور آلمان و مسئل فعالیتهای ضد اطلاعاتی نظامی است. دفتر اصلی این سازمان در "کلن" واقع است و در 12 شهر نمایندگی دارد. MAD دارای یکهزار و 300 نیروی نظامی و شخصی است. رییس فعلی این سرویس، "اولریش برکنهایر" (Ulrich Birkenheier) است.
اولریش برکنهایر
کمیسیون مستقل مورخین در 15 فوریه 2011، "ارنست اورلائو" (Ernst Uhrlau) -رییس وقت سازمان- دستور به تشکیل "کمیسیون مستقل مورخین" متشکل از اساتید مورد اعتماد دانشگاهها جهت رجوع به آرشیو چند هزار فایلی BND و تحقیق و بررسی در مورد تاریخ آن داد. قرار است که این کمیته از سال 1945 تا به امروز BNDرا مورد بررسی قرار داده و تا سال 2015 گزارش کامل خود را ارائه دهد. ارنست اورلائو
اعضا این کمیسیون عبارتند از:پروفسور "ژوست دوفلر" (دانشگاه کلن) Jost Dülffer پروفسور "کلاس دیتمار هاینکه" (دانشگاه تکنولوژیک درسدن) Klaus-Dietmar Henke پروفسور "ولفگانگ کریگر" (دانشگاه ماربورگ) Wolfgang Krieger پروفسور "رولف دیتر مولر" (موسسه پژوهشات تاریخی سیاسی و دانشگاه هامبولت برلین) Rolf-Dieter Müller عملیاتها و چالشها کارزار اطلاعاتی آلمان شرقی: در اوایل دهه 1960 و در زمان حکومت "کنراد آدنائر" (Konrad Adenauer) در آلمان غربی، فعالیت BND در امر جاسوسی به اوج خود رسید. BND در همان گام اول در کارزار جنگ سرد، پیروز قضیه بود. این سازمان موفق به شناخت کامل منطقه آلمان شرقی و براورد دقیق جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی حریف گردید. BND از تعداد پلها، ظرفیت بیمارستانها، مسافت مناطق هوایی، و مختصات جادهای تحت حکومت شوروی سابق خبر داشت. عوامل این سازمان تا عمق وزارتها و ارگانهای نظامی نفوذ کرده بودند. در همین حال، سازمان KGB به یکی از افسران نظامی آلمان شرقی مظنون شده و وی را به اتهام جاسوسی برای BND دستگیر کرده و به مسکو انتقال داد. BND هم بلافاصله با تهیه اسناد جعلی وی را مامور خود KGB خواند که در این سازمان نفوذ کرده است. آلمان شرقی هم به تلافی، در طی چند سال بعد 90 درصد از خبرچینهای درجه پایین BND را تطمیع کرده و به خدمت سازمان خود موسوم به "استاسی" درآورد. اما در تاریخ 13 آگوست 1961 معادلات برای BND به هم ریخت. در این روز، دیوار برلین بنا شد و عملا قدرت این سازمان بسیار محدود گردید. این امر تا سال 1967 ادامه داشت. اما در سال 1967 و 1968 این BND بود که از حیث جاسوسی نظامی در آمریکای جنوبی و خاورمیانه عملکرد بسیار درخشانی داشت. همچنین کسب اطلاعات ذیقیمت از اروپای شرقی که منطقه شوروی محسوب میشد، موجب شد که ناتو با آگاهی کامل نسبت به بروز هر گونه اقدام از سوی شوروی، به این کشور اخطار دهد. بحران کوبا: اما یکی از هوشمندانهترین اقدامات BND را باید مربوط به سال 1962 دانست. در این سال، این سرویس اطلاعاتی طی با خبر شدن از انتقال موشکهای روسی به کوبا، موضوع را به آمریکا انتقال میدهد و در نتیجه بحران موشکی کوبا شکل میگیرد. یکی از برآوردها و پیشبینیهای بسیار دقیق BND مربوط به پیشبینی جنگ 6 روزه خاورمیانه میباشد که در 5 ژوئن 1967 آغاز شد. روز 2 ژوئن 2007 یک جلسه بسیار محرمانه میان "لیندون جانسون" (Lyndon Johnson) -رییس جمهور وقت امریکا- "دین راسک" Dean Rusk)-وزیر امور خارجه وقت- و "ریچارد هلمز" (Richard Helmes)-رییس وقت سیا- برگزار میشود. در این جلسه، هلمز خبر از حمله رژیم صهیونیستی در روز 5 ژوئن میدهد. راسکع بلافاصله واکنش نشان داده و با گفتن این جمله که "سفیر ما در تل آویو اعلام کرده که همه چیز عادی و خوب است" ادعای وی را رد میکند. اما هلمز در جواب این جمله را میگوید: "متاسفم ... اما من به آنچه که میگویم ایمان دارم ... اسراییل جنگ را در همین تاریخ شروع خواهد کرد و تصمیم هم دارد که به نفع خود به پایان برساند". در این هنگام جانسون از هلمز میپرسد که چرا تا به این حد مطمئن است. و هلمز میگوید: "من این خبر موثق را از BND نزدیکترین شریک اطلاعاتیمان دریافت کردم و ذرهای شک به آن ندارم". در آن زمان، ژنرال گهلن ریاست BND را بر عهده داشت. ریچادر هلمز
بحران چک: برگ برندهای دیگر برای فعالیتهای BND را میتوان در "بحران 1968 (جمهوری) چک" یافت کرد. در این سال، مامورین شعبه "پولاخ" BND موفق شدند تا با رمزگشایی حمله نیروهای شوروی و پیمان ورشو به چکسلواکی را پیشبینی کنند. اما سازمان سیا در اهمالی که برخاسته از نظر "لیهولین تامسون" (Llewellyn Thompson) -سفیر آمریکا در مسکو- بود، به این موضوع بیتوجهی کرد. تامسون، این برآورد را "محصول ساخت آلمان" خطاب کرده بود. لییهولین تامسون
در ساعت 11:11 دقیقه شب 20 آگوست 1968، رادارهای اطلاعاتی BND متوجه بروز اتفاقات عجیب در حریم هوایی چکسلواکی شدند. سپس، یکی از جاسوسان سازمان در پراگ بلافاصله با مرکز باواریا تماس گرفت و این جمله را گفت: "نیروهای پیمان ورشو حرکت کردهاند، روسها هم بسیار نزدیکند". این آخرین برآورد صحیح اطلاعاتی در زمان ریاست ژنرال گهلن بود. با استعفای گهلن، عملا بخش قابل توجهی از قدرت BND کاسته شد. تا سالها خلاء وجود وی احساس میشد. اگرچه در سالهای بعد، پیروزیهای فرخندهای شامل حال این سازمان شد، اما از دوره گهلن میتوان به عنوان درخشانترین دوره BND یاد کرد. در حقیقت، در آن زمان علت تفوق و برتری BND بر رقیب هموطن خود یعنی "استاسی" را میتوان در استفاده گهلن از نیروهای بسیار زبده و ویژه که دارای سبقه درخشان اطلاعاتی بودند و برای هدف سازمان از جان و دل مایه میگذاشتند دید. البته یکی از میراثهای گهلن خویش و قومپرستی بود (او 16 نفر از اعضا فامیل خود را در پستهای مختلف سازمان گماشته بود) که تا سالها در BND جریان داشت. در دهه 1970، ژنرال "گرهارد وسل" (Gerhard Wessel) که جایگزین گهلن شده بود، دستور به مدرن کردن سیستم داد. چرا که تحولات سیاسی آلمان غربی موجب تضعیف سازمان شده بود و باید جانی تازه در کالبد آن دمیده میشد. ماجرای المپیک مونیخ: کشتار المپیک مونیخ 1982 تبدیل به یکی از سیاهترین نقاط در کارنامه BND و BFV شد. حمله افراد مسلح ناشناس به کمپ ورزشکاران و نفوذ به ساختمانهای مربوط به ورزشکاران اسراییلی و کشتن آنها، موجب ایجاد بلوای بینالمللی شد. رژیم صهیونیستی بلافاصله سازمانهای اطلاعاتی آلمان را به دلیل عدم توجه به اخطارهای امنیتی که موساد پیشتر به آن داده بود، مقصر دانست و همین امر باعث شد که BND اقدام به ایجاد واحد ضد تروریسم بکند. در سال 1986، BND موفق به رمزگشایی از عملیات موفق بمبگذاری یک دیسکو در برلین از سوی سفارت لیبی در این کشور شد. بازداشت و جاسوسی از روزنامهنگاران: در دهه 1990، BND شماری از روزنامهنگاران را تحت تهدید و بازداشت قرار داد. این عمل، پس از افشا اطلاعات مربوط به فعالیتهای این سازمان در جنگ عراق و جنگ علیه تروریسم رخ داد. BND منبع منبع خبر را میخواست؛ برای همین شروع به ایجاد فشار بر روزنامهنگاران کرد. سرانجام "بوندشتاگ" -مجلس ملی آلمان- تصمیم به تشکیل کمیته استیناف به ریاست قاضی دادگاه عالی، دکتر "گرهارد شافر" (Gerhard Schafer) کرد. این کمبته بعدا اعلام کرد که BND از سال 1993 تا 2005 مشغول پروژه تعقیب و بازداشت روزنامه نگاران بوده است. نهایتا، صدر اعظم دستوری مبنی بر محدود کردن اقدامات BND نسبت به روزنامهنگاران صادر کرد تا بدین طریق سبب نجات سازمان از چنگ افکار خشمگین عمومی شود. کمیته استیناف، در سال 2009 گزارش نهایی خود را ارائه کرده و طی آن اقدام سازمان BND را ناشی از نگرانی آن برای افشاء اطلاعات محرمانه خواند و البته ریاست سازمان را هم به دلیل رویکرد تند محکوم کرد اما هیچ اشارهای به قصور و عمد مقامات دولتی نشد. گرهارد شافر
نکته قابل توجه اینکه طبق سند افشا شده به تاریخ 11 سپتامبر 2008 ویکی لیکس، 11 صفحه از گزارش شافر که پس از صدور حکم به نفع "ژوزف هوفلشولت" (Josef Hufelschulte) -روزنامه نگار مشهور آلمانی- دارای وجاهت قانونی برای چاپ شناخته شده بود، قبل از نمایش عمومی ناپدید شد. خروجی گزارش شافر به این شکل بود که هوفلشولت در محاق همکاری ناآگاهانه با BND قرار گرفته بوده است. این گزارش، سرشار از اسامی رمز است. ژوزف هوفلشولت یکی از روزنامهنگاران آزار دیده از BND
حمله به عراق: در روز 5 فوریه سال 2003، "کالین پاول" -وزیر امور خارجه وقت آمریکا- در سازمان ملل متحد اقدام به آمادهسازی جو برای حمله به عراق کرد. وی از دستیابی عراق به سلاحهای کشتار جمعی سخن گفت و منبع خود را نه آژانس بینالمللی انرژی هستهای که BND خواند. BND هم از طریق جاسوس حرفهای خود یعنی "رفید الجنابی" (Rafid al-Janabi) که حقوق خود را از طریق یکی از شرکتهای مستقر در مونیخ موسوم به "تییل و فردریک" به مقدار ماهیانه 3 هزار یورور دریافت میکرد، از موضوع باخبر شده بود. البته وقتی حقوق وی پس از مدتی از سوی شرکت مذکور قطع شد، به دادگاه شکایت کرد و حق و حقوق خود را گرفت. رفید الجنابی
میانجیگری مذاکرات اسراییل و حزب الله لبنان: این BND بود که در سال 2006 بطور بسیار محرمانه بعنوان میانجی مذاکرات رژیم صهیونیستی و حزب الله نقش اصلی را ایفا کرد. این مذاکرات مربوط به آزادسازی اسرای دو طرف بود که با موفقیت شکل گرفت. جاسوسی از بانکهای لیختن اشتاین جلوگیری از فرار مالیاتی: اوایل سال 2008 بود که موضوع گماردن جاسوس در بانکهای لیختن اشتاین توسط BND، رسانهای شده و مشخص گردید که این روند از سال 2000 شروع شده بوده است. در این میان، BND از بابت لوح فشرده حاوی اطلاعات ذیقیمت که توسط یکی از کارمندان اسبق گروه مالی LGT -بانک خصوصی یک خانواده حکومتی در آلمان- در اختیار این سازمان قرار گرفته بود، مبلغ 7.3 میلیون دلار از وزارت دارایی آلمان حق دلالی اطلاعاتی را میگیرد تا وزارت مذکور بتواند از فرار مالیاتی ریاست بانک جلوگیری به عمل آورد.بعدها به دلیل اختلاف نظر مالی بین این دو، این معامله به جنجال کشیده شده و مسکوت میماند. جریان کوزوو: طبق سند منتشره مورخ 9 دسامبر 2008 ویکی لیکس، سازمان BND در یکسری جنایات سازمان یافته در منطقه بالکان دست داشته است. در نوامبر 2008 بود که سه تن از ماموران BND به اتهام بمبگذاری در مرکز حقوق بشر کوزوو دستگیر شدند. پس از مدتی، "ارتش جمهوری کوزوو" مسئولیت این اقدام را بر عهده گرفت. بررسیهای آزمایشگاهی نیز نشان داد که مامورین آلمانی نقشی در این بمبگذاری نداشتهاند. در هر حال صحت و سقم نقش BNDدر این جریان هیچگاه تایید نشد. سه مامور BND پس از آزادی
تحلیلگران معتقدند که اقدام کوزوو نسبت به دستگیری سه نفر، در پی انتقامگیری از گزارش BND مبنی بر دست داشتن "هاشم تاچی" (Hashim Thaçi)-نخست وزیر وقت- و "راموش هاراندیناج" (Ramush Haradinaj)-نخست وزیر اسبق- در جنایات سازمانیافته شکل گرفته است. هاشم تاچی (سمت راست) و راموش هاراندیناژ (سمت چپ)
دستگیری جاسوس: BND در 2 ژوئن 2014 موفق به کشف و دستگیری یکی از مامورین خود که جاسوس بود، گردید. این مامور، در ازای دریافت ۲۵ هزار یورو بیش از ۲۰۰ سند محرمانه را از آرشیو بیرون کشیده و از طریق فلشمموری به یک مامور مخفی CIA تحویل داده است. بنابر گزارشها، این اسناد شامل موضوعهای مختلفی میشده است. از جمله گزارشات کمیته تحقیق پارلمان آلمان در راستای فعالیتهای جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا در این کشور و شنود مکالمات تلفنی شهروندان و سیاستمداران آن. وی، 2 سال پیش از مقامات آمریکایی خواسته بود که برای آنها در نهادهای امنیتی آلمان جاسوسی کند. فرد مذکور پس از ساعتها بازجویی، به جاسوسی برای آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) اعتراف کرده است. پس از این اتفاق، BND اقدام به اخراج یکی از مقامات ارشد اطلاعاتی آمریکا از این کشور کرد. BND، تاکنون نام این جاسوس را افشا نکرده است. جاسوسی از همسر ولادیمیر پوتین طبق سند انتشار یافته در تاریخ 11 مارس 2013 از سوی ویکی لیکس، یکی از مامورین زن BND در زمان اقامت پوتین و خانوادهاش در درسدن آلمان (در دورهای که وی مامور اطلاعاتی KGB بود)، با همسر وی رابطه دوستی عمیقتری برقرار کرده و به وی نزدیک میشود. نام این مامور، "لنخن" بوده اما در خود سازمان او را به دلیل قد بلند "بالکن" خطاب میکردند. این خانم، بعدها در طی رابطه نامشروع با یک سرهنگ اطلاعاتی KGB باردار شد و به بهانه درمان به برلین غربی رفته و پیش از فروپاشی دیوار برلین به شوروی گریخت. همین امر بعنوان شکست کلاسیک جنگ سرد برای پوتین محسوب گردید. در هر حال، لنخن دوست صمیمی "لیودمیلا" -همسر وی- بود. در دهه 1980، پوتین به سبب فعالیتهای درخشان خود در بخش شرقی برلین، در بین مامورین اطلاعاتی آلمان به شهرت بسیاری میرسد. "لنخن" یا همان "بالکن" تا جایی در زندگی لیودمیلا نفوذ میکند که وی از اختلافات زیر سقف خود با ولادیمیر برای او تعریف میکرده است. "اریک اشمیت اینبروم" (Erich Schmidt-Eenboom) -رییس موسسه مطالعات صلح و نویسنده چند اثر اطلاعاتی- نیز این امر را تایید کرده است. این سند از میان بیش از 5 میلیون سندی که گروه ویکی لیکس از ایمیل موسسه جاسوسی اطلاعاتی "استراتفورد" آمریکا بدست آورده، استخراج شده است. پوتین در سن 33 سالگی از سوی KGB به همراه سه نفر دیگر با تشکیل یک تیم اطلاعاتی 4 نفره وارد برلین شرقی میشود. ماموریت این تیم، نظارت بر و مراقبت از فرزندان مقامات ارشد روسی و آلمانی برلین شرقی بود. وی، همان مامور اطلاعاتی متبحری است که در کتاب خود زندگینامه مشهور "استلا ریمینگتون" (Stella Rimington) -رییس اسبق MI5- به او اشاره شده است. اینبروم ادعا کرده که یکی از مامورین اسبق BND به وی پیشنهاد داده بود که برای بیآبرو کردن پوتین میتواند آرشیو اطلاعات مربوط به اختلافات وی با همسرش را در اختیار او قرار دهد، اما اینبروم آن را مسئله خصوصی دانسته و امتناع ورزیده است. حذف محتوای وب سایتها طبق سند منتشره در 13 نوامبر 2008 ویکی لیکس، سازمان BND حمایت زیرساختی کامل خود را از شرکت T-Systems دریافت میکرده است و طی چند سال اخیر که موارد تخلف آن همچون قاچاق 363.4 گرم پلوتونیوم از فرودگاه "مونیخ" به فرودگاه "لوفتانزا" از طریق وب سایتها افشاگری میشده، با استفاده از آیپیهای مختلف اقدام به تغییر و حذف محتوا و هک کردن سایت میکرده است. ویکی لیکس ادعا کرده که صحت این قضیه با توجه به درخواست شرکت مذکور از این گروه مبنی بر حذف این سند، مورد تایید است. همایش بینالمللی یکی از اقداماتی که BND را از همتایان خود متفاوت کرده است، برگزاری همایش سالیانه بینالمللی در مورد موضوعات مهم امنیتی حال حاضر جهان با دعوت از کارشناسان امر است. کشف عاملان جنایت الحوله اخیرا گزارشی از وب سایت "مانیتورینگ" انتشار یافت که بنابر آن سازمان اطلاعات آلمان اعلام کرده که القاعده ۹۳ عملیات تروریستی طی ۸ ماه گذشته در سوریه انجام داده است. کشتار فجیع الحوله
در گزارش ارائه شده از سوی BND به پارلمان آلمان، تصریح شده که القاعده در عملیات کشتار "الحوله” دست داشته است. در این گزارش آمده که نزدیک به 100 غیر نظامی در حادثه "الحوله” کشته شدند و اکثر آنها زن و کودک بودند. پیش از این، شورشیان مخالفان مسلح مدعی شده بودند که این افراد در حملات هوایی و موشکی توسط ارتش سوریه کشته شدهاند، اما چند روز بعد، گزارش و تصاویر ویدئویی منتشره از سوی سازمان ملل نشان داد که افراد غیرنظامی با دستهای بسته توسط شلیک مستقیم افرادی ناشناس به قتل رسیدهاند.BND با اشاره به اعزام شبه نظامیان القاعده در سراسر سوریه تصریح کرده که جزئیات بیشتر را به دلیل طبقهبندی شده بودن اطلاعات اعلام نمیکند. نئونازیسم و مشکلات ناشی از آن اقدامات خشن نئونازیها تاکنون بارها سببساز مشکلاتی برای سرویسهای اطلاعاتی آلمان و مقامات این کشور شده است. از این دست، میتوان به استعفای "هاینس فروم" -رئیس اسبق سرویس اطلاعاتی آلمان- در پی قصور و کوتاهی سرویس اطلاعاتی آلمان درباره شناسایی عاملان جنایات مربوط به هدف قرار دادن اتباع خارجی در این کشور به دست برخی دیگر از اتباع افراطی خارجی استعفای خود را تقدیم فردریش کرد. به گزارش بی بی سی، هانس متهم به عدم تلاش و پیگیری برای دستگیری مظنونانی بود که گفته می شود به یک شبکه نئونازی و نژادپرست تعلق دارند. این گروه تا کنون ۱۰ مهاجر را کشتهاند که اکثریت قربانیان آن را مهاجران ترک تشکیل میدادند. این قتلها در فاصله زمانی ۷ سال انجام شده و در حال حاضر یک زن متهم به دخالت در این قتلهای زنجیره ای در زندان انتظار تشکیل دادگاه و دریافت حکم را میکشد. رئیس سرویس اطلاعاتی آلمان زمانی در مقام اتهام قرار گرفت که مشخص شد وی برخی مدارک مربوط به این پرونده را مخدوش و یا پنهان کرده است. این مقام ۶۳ ساله آلمانی از سال ۲۰۰۰ تا کنون بر این مسند تکیه زده بود. شنود و جاسوسی شنود گسترده مردم یکی از فعالیتهای گستردهای که در این چند سال اخیر از سوی BND و با همکاری BFV صورت گرفته، مربوط به شنود مکالمات تلفنی شهروندان و کنترل ایمیلهای آنان است. در گزارشی که به تازگی از سوی نهاد نظارتی پارلمان آلمان که مسئول رسیدگی به فعالیتهای سازمان امنیت این کشور است، منتشر شده، آمده که سازمان اطلاعات آلمان در کنترلهای خود "تنها به 290 مورد برخورد کرده که احتمالاَ میتوانند به مسائل امنیتی مربوط باشند". طبق قانون، سازمان BND و BFV مجازند که در چارچوب مبارزه علیه تروریسم و فعالیتهای سازمانیافته، با رعایت موازین، مکالمات و مراودات بینالمللی را مورد بررسی و شنود قرار دهد. دولت آلمان در دفاع از این امر اعلام کرده است که فعالیت شناسایی، شنود و جمعآوری اطلاعات از سوی سازمانهای امنیتی این کشور مورد نظارت دادگاه عالی فدرال این کشور قرار گرفته است. "گئورگ اشترایتر" -معاون سخنگوی دولت آلمان- معتقد است که تمامی موارد کنترل مکالمات و مراودات با هماهنگی با نهادهای پارلمانی این کشور صورت گرفته است. یکی از پایگاههای پیشرفته جاسوسی و کنترل BND
اشترایتر در دفاع از این امر، تاکید کرده که سازمان اطلاعات این کشور فقط بخش مختصری از مکالمات بینالمللی را مورد بررسی قرار داده است. بوی معتقد است که به دلیل تحول روشهای شناسایی، میزان کنترل مکالمات نسبت به سال 2010 کاهش یافته است. در سال 2010، حدود 38 میلیون مکالمه و مراوده از سوی BND مورد بررسی قرار گرفت. اخیرا "حزب چپ" آلمان این عمل سازمانهای اطلاعاتی این کشور را شدیدا محکوم کرده و اعلام کرده که درصد موفقیت در این روش تنها یک صدم درصد بوده و لذا سازمان امنیت آلمان در 99/ 99 درصد مهمترین حقوق پایهای شهروندان را نقض کرده است. سازمان اطلاعات آلمان تا این لحظه در مورد آمار اعلام شده سکوت کرده است. BND شعبه جاسوسی آمریکا؟ پس از انتشار گزارشی از روزنامه "زود دویچه سایتونگ" مبنی بر اینکه سازمان اطلاعات امنیت آلمان، دادههای شهروندان آلمانی را به آژانس امنیت ملی آمریکا منتقل میکرده است، اپوزیسیون این کشور درباره تبدیل شدن سازمان اطلاعات آلمان به شعبه جاسوسی برای آژانس امنیت ملی آمریکا هشدار داده است. "برند ریکسینگر"، رهبر حزب چپهای آلمان در این باره اظهار داشته است که این اتهام که سازمان اطلاعات امنیت آلمان شعبه جاسوسی از آژانس امنیت ملی آمریکا است تایید میشود. "کونستاین فون نوتز"، و "هانس کریستین اشتروبل" از نمایندگان "سبزها" در پارلمان آلمان هم این مسئله را یک رسوایی تمام عیار دانسته و تاکید کردند که سازمان اطلاعات امنیت آلمان یک بخش کاملا آشکار از شبکه جاسوسی بی دلیل گسترده جهانی است. شنود وزیر خارجه اسبق آمریکا صدای افغان ( آوا) در خبری به تاریخ 15 مهر 1393، به نقل از اینترنشنال نیوز، آورد که رسانه های خبری آلمان بدون اشاره به زمان مشخص شنود تلفنی "هیلاری کلینتون" -وزیر اسبق امور خارجه امریکا- و به نقل از یک منبع دولت آلمان که خواست نامش فاش نشود، اعلام کردند که سرویس اطلاعاتی آلمان در حالی که وی در داخل هواپیمایی دولت امریکا بوده است، به اشتباه به ردیابی و شنود تلفنی او مبادرت کرده است. علاوه بر این، روزنامه های آلمان ضمن دفاع از سازمان اطلاعاتی کشور خود، این عمل را تلافی ساده و شفاف سرویس اطلاعاتی خود در قبال شنود تلفنی "آنگلا مرکل" -صدر اعظم آلمان- توسط دستگاه جاسوسی آمریکا خواندهاند. ََََََ جاسوسی از ترکیه روزنامه گاردین در مقاله خود به تاریخ 18 آگوست 2014 به قلم "فیلیپ اولترمان" (Phillip Oltermann) به افشای خبر جاسوسی آلمان از ترکیه به مدت 38 سال از سال 1976 پرداخت. به گزارش گاردین، دولت ترکیه پس از افشای این خبر، بلافاصله خواستار اخراج سفیر آلمان از کشور خود شد. البته از آنجایی که بیش از 3 میلیون ترک در آلمان زندگی میکنند و از این حیث، آلمان میزبان بزرگترین جامعه ترک تبار دنیا است، هر دو کشور با رعایت ملاحظات و منافع، تلاش کردند که این موضوع را با دعوت سفیر آلمان در ترکیه به دفتر وزارت خارجه، با گفتمان در پشت درهای بسته رفع نمایند. افشاگری اخیر 2 مجله "فوکوس" و "اشپیگل" آلمان، موجب بروز تنازع و اختلاف میان دو کشور گردیده است. البته گفتنی است که رجب طیب اردوغان -رییس جمهور کنونی ترکیه- در حاشیه اولین نشست و تجربه کشور ترکیه در بین اعضاء ناتو، با ذکر جملهای جنجالی ناراحتی خود از جاسوسی آلمانیها را به آنگلا مرکل-صدر اعظم آلمان- ابراز کرد: "چرا از ما جاسوسی کردید؟". دیدار اردوغان و مرکل
در رابطه با آنگلا مرکل -صدر اعظم آلمان- و سابقه طولانی مدت جاسوسی وی سخن زیاد است. گزارش ویژه مشرق درباره سوابق صدراعظم آلمان را میتوانید از اینجا مطالعه کنید. نگاه نظام امنیتی آلمان به درگیریهای منطقهای طبق برآورد سازمان امنیت داخلی آلمان (BFV)، هم اکنون 43 هزار مسلمان در جامعه این کشور وجود دارند و رشد تندرویان سلفی روزافزون است. هانس گئوگ ماسن -رییس BFV- معتقد است که اینترنت تاثیر بسیار بسزایی در جذب جوانان مشتاق جهاد و کشتار به گروه داعش داشته است. به گفته وی، تاکنون 400 آلمانی به گروه داعش پیوستهاند. او، سازمان تحت نظر خود را به شدت در حال مراقبت از فعالیتهای اسلامگرایان اعلام کرده است. ماسن در مورد بحران اوکراین نیز از فعالیتهای سرویسهای جاسوسی روسیه علیه نفوذ آلمان در اوکراین سخن گفته و کشور خود را آماده نبرد طاقتفرسایی با نام اطلاعاتی روسیه دانسته است. واشنگتن پست در مقاله 23 آگوست 2014 خود به قلم "گرگ میلر" در خبررسانی دقیق و ارائه اطلاعات استراتژیک به حفاظت اطلاعات ارتش سوریه (SMI) در چند سال اخیر در طی درگیری با مخالفین بسیار موثر و حیاتی دانست. نویسنده مقاله معتقد بود که BND با شناسایی دقیق رهبران داعشی، نقاط تمرکز آنها را به ارتش سوریه معرفی کرده و ارتش سوریه آنها را آماج حمله قرار داده است. جمعبندی 1. از شواهد و مستندات مذکور اینطور برمیآید که نظام اطلاعاتی آلمان بر حسب تشخیص مناطق عملیاتی و با عنایت به پیامدهای مثبت همکاری اطلاعاتی با همتایان ظرفیتمند خود، در پی تقویت خود در مناطق استراتژیک جهان است. 2. ظاهرا خونسردی و نظم که بعنوان مهمترین ویژگی آلمانیها زبانزد جامعه بینالملل است، در نظام اطلاعاتی این کشور هم به چشم میخورد. آنچه که از متن برمیآید، نشاندهنده ریتم مطبوعی در کنش و واکنشهای سازمانهای اطلاعاتی آلمان و بخصوص BND در مواجهه با معادلات اطلاعاتی و جاسوسی است. 3. شنود و جاسوسی چند سالی است که بعنوان استراتژی مطلوب سازمانهای اطلاعاتی آلمان مد نظر قرار گرفته است. قطع یقین، در نظام اطلاعاتی جامعه جهانی این امر در اشکال مختلف شکل میگیرد، اما تمرکز بسیار زیاد آلمانیها بر این استراتژی اواخر نه تنها زبانزد شده که مشکلاتی را برای آنها در درون کشور و در تقابل با دوستان خارجی بوجود آورده است. 4. نگرش سیاسی BND آبستن حوادث بزرگ از قبیل وقوع جنگ جهانی دوم است. قرن فعلی، قرن حوادث لحظه به لحظه و بزرگ تروریستی است و دفع خطرات پیش روی امنیت یک کشور، نیاز به دانش بالا، اطلاعات جامع و قابل اتکا، فراست سیاسی، و چابکی عملیاتی دارد. سازمان اطلاعاتی آلمان، در این مورد یکی از قویترین سازمانهای جهان است. منابع و مآخذ: http://www.bnd.bund.de
http://www.eyespymag.com/intelgermany.htm http://www.aftabir.com/news/view/2008/sep/07/c1c1220784341_politics_world_bnd.php/%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-bnd http://www.britannica.com/EBchecked/topic/70640/BND http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1693765 http://rt.com/news/german-intelligence-new-headquarters-593/ http://www.iriaf-airforce.blogfa.com/category/370 http://www.ammariyon.ir/fa/news/26267/ https://wikileaks.org/wiki/BND_Kosovo_intelligence_report,_22_Feb_2005 http://www.tasnimnews.com/Home/Single/519413 http://www.momtaznews.com/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%86/ http://www.avapress.com/vdcgyy9y.ak93t4prra.html http://www.rasad.org/%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A8%D8%B1/?lastnews=1069971 http://www.ghatreh.com/news/nn20766415/ http://www.spiegel.de/international/spiegel/mr-hezbollah-german-mediates-between-israel-and-the-shiite-militants-a-444128.html http://www.rferl.org/Content/Three_German_Spies_Await_Release_At_Kosovo_Airport/1354240.html https://wikileaks.org/wiki/BND_Kosovo_intelligence_report,_22_Feb_2005 http://www.spiegel.de/international/germany/arrest-of-bnd-employee-strains-ties-between-germany-and-us-a-979738.html https://web.archive.org/web/20121015225858/http://www.bmi.bund.de/EN/Ministerium/StrukturAbteilungen/strukturabteilungen_node.html http://www.welt.de/english-news/article2806537/German-spy-affair-might-have-been-revenge.html https://wikileaks.org/wiki/Schaefer_report_missing_pages_on_BND_contacts_with_journalist_Josef_Hufelschulte_2006 http://www.spiegel.de/international/germany/german-considers-turkey-to-be-official-target-for-spying-a-986656.html https://wikileaks.org/gifiles/docs/16/1601838_re-os-russia-germany-ct-old-11-3-putin-s-wife-infiltrated-by.html http://www.theguardian.com/commentisfree/2013/oct/04/german-intelligency-service-nsa-internet-laws http://www.theguardian.com/world/2014/aug/18/turkey-summons-german-ambassador-bnd-spying https://wikileaks.org/wiki/German_Secret_Intelligence_Service_%28BND%29_T-Systems_network_assignments,_13_Nov_2008 http://www.globalsecurity.org/intell/world/germany/bfv-ops.htm http://www.reuters.com/article/2014/08/31/us-iraq-security-germany-idUSKBN0GV05L20140831 http://www.washingtonpost.com/world/national-security/us-strikes-in-syria-against-islamic-state-would-be-hindered-by-intelligence-gaps/2014/08/23/70f6595e-2a30-11e4-958c-268a320a60ce_story.html ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ جمعه 21 آذر 1393برچسب: گزارش ویژه , آلمان , سازمان اطلاعاتی ، امنیتی ، امنیت ملی , BND , سیاست , جاسوسی , آمریکا, ترکیه , شنود , شنود مکالمات , بمبگذاری ، گهلن , مونیخ , برلین , جنگ سرد , دیوار برلین , فروپاشی , BFV , نظام اطلاعاتی,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
اگرچه زمانی رسانههای غربی بر دنیای اخبار مسلط بودند، اما اکنون شبکههای جایگزین در منطقه ما، روایت خبرگزاریهای غربی را به چالش کشیدهاند و دیدگاه غربی به دنیا اکنون با تهدیدی بزرگ مواجه شده است. گروه جنگ نرم سپیدار خبر- از مشرق تهیه گزارش درباره خاورمیانه موضوعی است که هیچ یک از خبرنگاران غربی درباره آن تکلیف خود را نمیدانند و از طرف دیگر، اگرچه زمانی رسانههای غربی بر دنیای اخبار مسلط بودند، اما اکنون شبکههای چینی و روسی در خاورمیانه خبرگزاریهای غربی را به چالش کشیدهاند. به این ترتیب، دیدگاه غربی به دنیا اکنون با تهدیدی بزرگ مواجه شده است. در اینجا به دو مسئلهای پرداخته میشود که غرب در گزارش رویدادهای خاورمیانه و برای تصاحب نفت این منطقه به آنها توسل میجوید.
ابتدا باید به این نکته پی برد که توازن و بیطرفی در دنیای رسانههای جمعی تعریف مشخصی ندارد و رسانههای غربی نیز اغلب تصویری ناقص از منطقه خاورمیانه به دنیا مخابره میکنند. سپس باید به شبکه پیچیدهای اشاره کرد که دنیای مخفی "تحریف رسانهای" را اداره میکند. باید دید چگونه اطلاعاتی که از آژانسهای امنیتی و اطلاعاتی خارج شد، توانست جنگ آمریکا و انگلیس در عراق را توجیه کند و چگونه این "واقعیتهای ناقص" ذهن خبرنگارانی را پر کرد که حاضر شدند با روایت غربی از جنگ عراق همراه شوند. این شبکه پیچیده نهایتاً به "انکارپذیری قابلباور" منجر میشود که مخاطب را به پذیرش هر آنچه که مقابل وی ارائه میشود، وادار میکند.
"دیدی گوتنپلان" خبرنگار و نویسنده در اینباره میگوید: "یکی از موضوعات اصلی که درباره خاورمیانه از همه پنهان میشود این است که غرب تا چه اندازه در این منطقه از دنیا نفوذ کرده، کشورهای خاورمیانه را تکهتکه میکند، آنچه ما میخواهد را برمیدارد، مرزهای کشورها را جابهجا میکند و در نهایت میگوید: شما نمیتوانید بر خودتان حکومت کنید. نمیتوانید با هم کنار بیایید."
لابیها و آژانسهای امنیتی نقشی اساسی در جلوگیری از انتشار گزارشهای هدفمند از خاورمیانه ایفا میکنند. "آنی ماکن" مأمور سابق سازمان امآی5 انگلیس تصریح میکند: "امآی5 و امآی6 در انگلیس رفتار خود با رسانهها را تغییر دادهاند و اغلب این رسانهها را "احمقهای بهدردبخور" میدانند. میخواهند هر آنچه را در رسانهها منتشر میشود تحت کنترل خود را داشته باشند."
"کن اوکیف" عضو "جنبش آزادی غزه" درباره تأثیر رسانهها در جامعه آمریکا میگوید: "اگر آمریکاییها میتوانستند گزارشهایی را ببینند که در شبکههایی مثل راشا تودی و یا پرستیوی پخش میشود، اما در رسانههای دیگر بازتاب پیدا میکنند، بسیاری از مشکلات ما حل میشد."
بسیاری از دولتهای غربی خواستار بسته شدن شبکههایی مثل پرستیوی هستند. کارکنان دفتر این شبکه در لندن احساس میکنند تحت محاصره هستند. خبرنگاران یک روزنامه انگلیسی خانواده دو نفر از مدیران ارشد پرستیوی را اواخر یک شب تعقیب کردند و از آنها پرسیدند که آیا آنها اعضای سپاه پاسداران ایران هستند یا نه. در موردی دیگر، پلیس، یک کارمند دیگر را درباره ارتباط با گروههای افراطگرا سؤال پیچ کرده بود.
این نگرانی هم وجود دارد که تحریم های سازمان ملل علیه ایران، به اشتباه علیه این شبکه تلویزیونی نیز اعمال شود. "متیو ریچاردسون" مشاور قضایی شبکه میگوید: برخی از حسابهای بانکی شبکه پرستیوی را بستهاند، بدون آنکه دلیل ارائه کنند. با هر شرکتی که کار میکنیم، باز هم مردمی هستند که از ما چیزی نمیخرند، به ما چیزی نمیفروشند، برخی گروهها هم با ما کار نمیکنند." "کن اوکیف" فعال حقوق فلسطینیان و سرباز بازنشسته ارتش آمریکا
پرستیوی مکرر مورد بررسی "اداره ارتباطات" (آفکام) قرار میگیرد که تنظیمکننده مقررات شبکههای تلویزیونی در انگلیس است. این شبکه دائماً به نقض دستورالعمل های آفکام درباره "بیطرفی" متهم میشود. طبق قانون انگلیس، آفکام می تواند از پخش برنامه توسط شبکههای مختلف در انگلیس جلوگیری کند. بخش 5 از قوانین آفکام شبکهها را ملزم به "بی طرفی با در مورد مسائل مورد بحث سیاسی و صنعتی و مسائل مربوط به سیاست های عمومی" میکند.
این در حالی است که دیدی گوتنپلان میگوید: "این ایده بی طرفی از دنیایی میآید که در آن یک دیدگاه خاص، کنترل اوضاع را به دست دارد این دیدگاه را چه در شبکههایی مثل بی بی سی و چه در روزنامه هایی مثل نیویورک تایمز میتوانید ببینید. این دیدگاه قائل به تنها یک منبع اصلی برای اطلاعات است، اما دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم دیگر این دیدگاه را برنمیتابد."
با این حال، وقتی انگلیس وارد یک جنگ میشود، این بیطرفی هم رنگ می بازد. کسی در مقابل این کشور قرار میگیرد، هیچگاه اجازه پیدا نمیکند تا حرف بزند و از خود دفاع کند. نه تنها دشمنان انگلیس، بلکه افرادی که با جنگهای این کشور مخالف هستند هم فرصتی برای اظهارنظر پیدا نمیکنند، حتی اگر ماهیت این جنگها هم زیر سؤال رفته باشد.
"دیوید میلر" کارشناس تاریخ رسانه میگوید: " بی بی سی به آنچه موازنه مینامد، بسیار افتخار میکند و خود را شبکهای کاملا متعادل میداند. مشکل این جاست که باید بدانید بین کدام دو دیدگاه باید تعادل را برقرار کنید و اینکه بین کدام دو دیدگاه میتوان این تعادل را برقرار کرد. رسالت تاریخی بی بی سی این است که بین دو جریان اصلی در سیاستهای انگلیس توازن برقرار کند، اما در حال حاضر که سیاست های انگلیس منحصر به نئولیبرالیسم، حمایت از بازار و حمایت از جنگ شده است، مشکل جدیدی به وجود آمده است. بی بی سی یابد دیدگاهی را پیدا کند که مخالف با این سیاستها باشد و بعد بین این دو توازن برقرار کند."
"تیم لوالین" خبرنگار سابق خاورمیانه بیبیسی از جمله افرادی است که معتقد است این شبکه در گزارش درگیریهای اخیر بین غرب و شرق، جانب توازن را رعایت نکرده است. وی تصریح میکند: "بی بی سی، صدای انگلیس است و من فکر می کنم بسیاری از آنچه این شبکه گزارش میدهد، به خصوص در مورد خاورمیانه، کاملاً هدفدار است."
وقتی از او میپرسیم: آیا هنگامی که انگلیس در حال جنگ است، میتوان به گزارشهای بیبیسی اعتماد کرد یا نه، میگوید: "نه، البته که نمیتوان اعتماد کرد. بیبیسی بخشی از یک سیستم است. من خودم برای مدت زمانی طولانی خاورمیانه را پوشش میدادم. باید کاملاً رک به شما بگویم، آنچه بی بی سی درباره خاورمیانه انجام میدهد، کاملاً یک سویه است. دفتر "اداره ارتباطات" موسوم به "آفکام"
"گرگ فیلو" عضو گروه رسانه ای دانشگاه گلاسکو خاطرنشان میکند: "افسانهای با عنوان بی طرفی وجود دارد و می توانید آن را در گزارشهایی که خبرگزاریهای انگلیسی از وقایعی مانند حمله به ناوگان کمک به مردم غزه ارائه میدهند، ببینید. در اینجا با کمپین روابط عمومی اسرائیل مواجه هستید که نزدیک به یک هفته در تلویزیون انگلیس ادامه پیدا میکند." وی ادامه میدهد: "اسرائیلی ها میتوانند نسخهای کاملاً تغییریافته را از آنچه اتفاق افتاده به خورد مردم بدهند، تنها کافی است افرادی را که در کشتی بودهاند، از صحبت کردن بازدارند، فیلمی را منتشر کنند و طی آن مستقیماً به مردم بگویند که چگونه باید مسئله را باور کنند. یک برچسب بر روی فیلم نشان میدهند که نوشته است: سرباز اسرائیلی با میله های فلزی مورد ضرب و جرح واقع شدهاند و همین برچسب بارها و بارها در تلویزیون انگلیس نمایش داده میشود و هیچ توجهی هم نمیشود که تعادل باید بین دو سوی ماجرا برقرار گردد."
"جورج گالووی" مجری پرس تی وی معتقد است: "اول تا آخر این کمپین، یک عملیات تبلیغاتی بود تا بینندگان را گمراه کنند، از سرقت همه فیلم های دیگری که گرفته شده بود، تا سرقت تلفن های همراه و دوربین های مردم، و در واقع سرقت روایتی که از زبان قربانیان ممکن بود مطرح شود."
در مورد اینکه در جریان درگیری، چه کسی اولین حمله را انجام داد، یکی از داغترین بحثهایی بود که تا ماهها پس از درگیری ادامه داشت. در حالی که بیبیسی با ترتیب دادن برنامهای که در آن از چندین نفر از هر دو طرف درگیری دعوتشده بود، در نهایت نتیجه میگیرد که سربازان اسرائیلی از خود دفاع کردهاند و سرنشینان کشتی ابتدا به سربازان اسرائیلی حمله کردهاند. اما "کن اوکیف" که به برنامه دعوتشده بود، اما فرصت صحبت درباره این موضوع را به او ندادند، میگوید: "من خودم اولین جسد را چند دقیقه پس از آغاز درگیری دیدم. عکاسی بود که دوربینش را به سمت هلیکوپتر هدف رفته بود. یک گلوله دقیقاً بین دو چشمش خورد. بنابراین در اولین لحظات حمله، قبل از آنکه کماندوهای اسرائیلی پای خود را روی کشتی بگذارند، اولین جسد روی دست ما بود. شماری از مردم هم در به ضرب گلوله یا کشته شدند و یا در حال خونریزی بودند. موضوع این است که آیا اینها اصلاً به دفاع از خود اعتقادی دارند یا فقط حمله میکنند؟"
گزارشی که بعداً توسط سازمان ملل متحد منتشر شد و اسرائیل از پذیرش آن خودداری کرد، بر اساس مصاحبه با بیش از صد شاهد، نشان داد که کماندوهای اسرائیل قبل از فرود روی کشتی با استفاده از مهمات جنگی از هلیکوپتر به عرشه بالای کشتی شلیک کردهاند. این گزارش تأکید کرد که سربازان اسرائیلی از خشونت غیر ضروری، نامتناسب و بیش از حد استفاده کردهاند. همچنین از پزشکی قانونی و تحقیقات روی اسلحه ها این نتیجه حاصل شد که حداقل شش نفر از کشتهشدگان به صورت غیرقانونی، خودسرانه و شتابزده کشته شدهاند. البته هیچ یک از بینندگان تلویزیون انگلیس از این یافته ها آگاه نشدند. "جورج گالووی" مجری شبکه خبری پرستیوی
گرگ فیلو میپرسد: "آیا این شگفت آور نیست که وقتی کمیته سازمان ملل متحد گزارشی را صادر میکند، هیچکدام از بخشهای اصلی خبری در بیبیسی در مورد آن صحبتی نمیکنند،آن هم پس از آنکه یک هفته تمام دیدگاه اسرائیل و فیلمهای اسرائیلی را درباره این موضوع نشان دادهاند و گفتهاند که سربازان اسرائیلی با میله های فلزی مورد حمله قرار گرفتهاند و صرفاً در دفاع از خود عمل میکردهاند؟ شگفتآور نیست که وقتی روایت متفاوتی از این دیدگاه اسرائیلی مطرح میشود، چشم خود را به سادگی به روی آن میبندند؟"
بسیاری از برنامه های پرستیوی، دنیا را از دیدگاهی غیر غربی میبینند. در خاورمیانه، اکثریت قریب به اتفاق مردم، درگیری اسرائیل و فلسطین را یک جنگ دو طرفه و برابر نمی بینند و بر این باورند که دیدگاه کسانی که تحت کنترل نظامی زندگی میکنند نباید با دیدگاه ستمگران در یک سطح و برابر با هم در نظر گرفته شود. با این حال، آفکام دیدگاه دیگری را از این جنگ منعکس میکند. این سازمان درباره برنامه "فلسطین را به خاطر بسپارید" شبکه پرستیوی میگوید که این برنامه مقررات آفکام را نقض کرده است چون "فاقد هر گونه روایتهای جایگزین است که بتوانند به شکلی منطقی و به اندازه کافی از اقدامات نظامی اسرائیل حمایت کرده و یا این اقدامات را توضیح دهد."
برنامههای جورج گالووی در شبکه پرستیوی نیز تا کنون مورد شکایت آفکام قرار گرفتهاند. برنامه "کامنت"، بعد از آغاز جنگ اسرائیل علیه غزه در سال 2008، سه بار به تخطی از دستورالعملهای آفکام و عدم رعایت "بیطرفی" متهم شد. گالووی در اینباره میگوید: "این حمله، یک جنایت جنگی است، یک رسوایی در بزرگترین ابعاد ممکن است." و تأکید میکند که آمار فلسطینیان کشته شده 1400 نفر و تعداد کشته های اسرائیل 13 نفر بوده است. وقتی این آمار "توازن" ندارد، چرا در گزارش این جنگ باید "توازن" را حفظ کرد؟
گالووی ادامه میدهد: "شبکه پرستیوی را تحت فشار میگذارند، آن هم به خاطر اینکه اتفاقی را با رعایت توازن گزارش نکرده است که خود سازمان ملل هم آن را مجموعهای از جنایات علیه بشریت، جنایات جنگی، و بدترین نوع کشتار دانسته است. این تحت فشار گذاشتن فقط باعث میشود که سازمان تعیینکننده مقررات مضحکه شود."
دیوید میلر تصریح میکند: "بسیار دشوار است که بخواهید حقایق را درباره آنچه در فلسطین اتفاق میافتد منتشر کنید، چون وقتی میفهمید که چه اتفاقاتی دارد بین دو طرف میافتد و میفهمید که مقامات و ارتش اسرائیل چگونه حقوق بشر را زیر پا میگذارند، نمیتوانید اینها را گزارش کنید، چون گزارش اینگونه حقایق یعنی شما طرف یکی را گرفتهاید و بیطرف نیستید. این یعنی شما هم چه بخواهید و چه نخواهید از همان فرمول رسانههای دستهجمعی پیروی میکنید که تبلیغات همیشگی به نفع غرب است. این فرمول بسیار ساده است: گفتن واقعیت درباره فلسطین و اسرائیل در رسانههای انگلیسی معادل است با تخطی از دستورالعملهای آفکام.
"گرگ فیلو" معتقد است: قوانین مکتوبی که آفکام یا سازمانهای دیگری مثل "بیبیسی تراست" دارند، اهمیتی ندارد، بلکه مهم شبکههای قدرتی است که درون شغل خبرنگاری وجود دارد. مهم این است که اگر از اسرائیل انتقاد کنید، سانسورتان میکنند و مشکلات زیادی برایتان میسازند، اما اگر از فلسطین انتقاد کنید، هیچ مشکلی نیست."
گروههای بیشماری برای نفوذ در سازمانهای رسانهای مثل بیبیسی تلاش میکنند، به ویژه اگر موضوع، اخبار خاورمیانه باشد. لابی اسرائیل در پارلمان و دولت انگلیس متحدان قدرتمندی دارد و گروهها و کمپینهای سازماندهیشدهای را هم در انگلستان اداره میکند.
جورج گالووی از تجارب خود در اینباره میگوید: "لابی اسرائیل در انگلیس و آمریکا طی چند دهه، عملیاتی تهدیدآمیز را علیه خبرنگاران و شبکههای خبری به راه انداخته است. من خودم بارها دیدهام که اگر در موضوع فلسطین و اسرائیل، طرف فلسطین را بگیرید، عملیاتی ویژه علیه شما آغاز میشود و در عرض چند لحظه، هزاران شکایت کتبی از شما خواهند شد." "گرگ فیلو" میگوید: "من در یکی از نشست های داخل بیبیسی شرکت داشتم به همراه همه خبرنگاران و فیلمسازان مهم کشور حضور داشتم. بعد از جلسه، سردبیر یکی از برنامههای مهم خبری میگفت: با ترس و لرز، منتظر تماس از طرف اسرائیلیها هستیم."
در بخش دوم این نوشته، بررسی میکنیم که این بازی بزرگ سیاستهای بینالمللی که عامل محرکه آن، تشنگی برای نفت است، چگونه در گزارشهای خبری از خاورمیانه نفوذ کرده و بر این پوشش خبری تأثیر گذاشته است. همینطور نگاهی خواهیم کرد به این موضوع که آژانسهای اطلاعاتی چگونه خبرنگاران را به سوی گزارش اخبار تحریف شده سوق میدهند، اخباری که دخالت ارتشهای غربی در منطقه خاورمیانه را توجیه میکنند.
آنی ماکن، افسر سابق امآی5 انگلیس میگوید: "رسانهها به راحتی دستکاری میشوند و آنچه را در خاورمیانه اتفاق میافتد، به شکلی تحریف شده گزارش میکنند، گزارشهای دروغین مینویسند و زمینههای دروغین برای جنگ میسازند."
"گرگ فیلو" مثالی از این گزارشهای تحریف شده میآورد: "وقتی اسرائیلیها به غزه حمله میکنند، از مردم که می پرسید چه حسی نسبت به این اتفاق دارند، جواب میدهند: "خیلی دردناک است. من وقتی تصاویر این نوزادان مرده را میدیدم، گریهام گرفت اما برای فلسطینیها ناراحت نیستم، چون اینها خودشان هستند که مشکل را شروع میکنند، دائماً موشک شلیک میکنند." اینگونه است که درک مردم از وقایع را کنترل میکنند."
وی در ادامه، دلیل این تحریف را نه "بیاحساسی" خبرنگاران، بلکه فشار شدیدی است که باعث میشود وارد حوزههای "جنجالی" نشوند. این حوزههای جنجالی، شامل موضوع اشغالگری، محاصره، و حکومت نظامی گسترده اسرائیل بر فلسطینیان میشود." فیلو همچنین خاطرنشان میکند که در فضای اجتماعی انگلیس، مردم درک نمیکنند که مردم فلسطین، جنگ با اسرائیل را یک جنگ "مقاومتی" میدانند. آنچه در بیبیسی به آن نمیپردازند این است که ملت فلسطین در تلاش است تا اشغالگران را از سرزمین خود بیرون کنند، چرا که این مردم به وسیله یک ارتش خارجی کنترل میشوند وحتی مورد حمله قرار میگیرند.
"جرمی براون" خبرنگار بیبیسی در خاورمیانه، به علت حمایت تلویحی از حماس، از غزه فراخوانده شد کن اوکیف عضو جنبش آزادی غزه در مقایسهای پرمعنا میگوید: "شما سرزمین هرکسی را که اشغال کنید، حقوق بشر هر ملتی را که زیر پا بگذارید، مردم هر کشوری را از کوچک و بزرگ و پیر که به زندان بیندازید، مسلماً با واکنش خشن آن مردم مواجه خواهید شد. اگر این اشغالگری در انگلیس یا آمریکا اتفاق میافتاد، خون در تمام خیابانها به راه میافتاد."
اما دلیل این تحریف خبری چیست؟ چرا حملات اسرائیل تا این اندازه در غرب با زبان همدردی بیان میشود؟ کارشناسان بسیاری در زمینه تحریف رسانهای معتقدند که یکی از مهمترین عوامل، منافع اقتصادی غرب در خاورمیانه است. دیوید میلر یکی از همین کارشناسان است: "بخشی از ماجرا درباره دسترسی غربیها به نفت است. بخش دیگری هم این است که قدرتهای غربی میخواهند دنیا را کنترل کنند و آن را تکهتکه کنند. در همین راستاست که اسرائیل متحد آنها میشود." میلر توضیح میدهد که تبلیغات رسانهای، تنها از طریق صفحه اول روزنامهها ایجاد نمیشود، بلکه اندیشکدهها و مؤسسات و سازمانهای مختلفی در اسرائیل، انگلیس و آمریکا اختصاص یافته است به متقاعد کردن خواص به اینکه اسرائیل یک دارایی برای غرب محسوب میشود، ما باید از اسرائیل دفاع کنیم، اسرائیل تنها دموکراسی در خاورمیانه است، و اینکه هزاران هزار مسلمان پشت در ایستادهاند تا وارد اروپا شوند و اسرائیل است که جلوی اینها را گرفته است.
"ادوارد سد" منتقد فرهنگی فلسطینی، تحقیقی درباره این انجام داد که خبرنگاران و جامعه آکادمیک غرب چگونه منطقه خاورمیانه را گزارش میکنند، گزارشی که با مفاهیم "توازن" و "بیطرفی" فاصله زیادی دارد. آخرین مصاحبه با "سد" پیش مرگ وی، توسط دیدی گوتنپلان یکی از شاگردان او انجام شده است. گوتنپلان در اینباره میگوید: "منظور "سد" از آنچه آن را شرقشناسی یا اورینتالیسم مینامید، تولید یک "مجموعه اطلاعات" بود که از آن برای اهداف امپریالیسم استفاده میشد. بنابراین موضوع این نبود که به خاورمیانه و پیش اعراب برویم و بپرسیم: شما چه هستید، به چه چیزی علاقه دارید، چه چیزی برایتان مهم است، چه ارزشهایی دارید؟ و بعد بخواهیم اینها را برای غربیها توضیح بدهیم. موضوع شرقشناسی این بود که چه اطلاعاتی بسازیم که به ما کمک کند بر این افراد مسلط شویم. به علاوه، باید باید دلیلی بسازید که بگویید به خاطر آن به کشورهایشان میروید، نه اینکه بگویید به خاطر نفت یا زمین آنها میروید." به این ترتیب، شرقشناسی به این مفهوم، عینکی شد که خبرنگاران از پشت آن خاورمیانه را می دیدند. همین عامل باعث شد تا آژانسهای امنیتی و اطلاعاتی غرب به راحتی بتوانند دست به تحریف گزارشهای خبرنگاران بزنند.
آنی ماکن درباره نقش همکاران سابقش در سرویس اطلاعات سری انگلیس امآی6، میگوید: "اگر از اکثر جاسوسان سؤال کنید، حفاظت از امنیت ملی را با حفاظت از منافع ملی قاطی میکنند. منافع ملی در قالب قانونی قابل تعریف نیست و معمولاً معادل منافع افرادی است که امآی6 یا شرکتهای نفتی و نظامی را مدیریت میکنند و یا در صدر مقامات سیاسی و رسانهای هستند." وی در ادامه تصریح میکند: "امآی6، امآی5 در آمریکا و نهادهای مشابه در کشورهای غربی از اواخر دهه 90 تا به امروز، رویکرد خود درباره رسانه را تغییر دادهاند و گاهی اوقات، رسانهها را "احمقهای بهدردبخور" میدانند. اینها میخواهند ورودی و خروجی رسانهها را کنترل و دستکاری کنند. خبرنگارانی را که قابل اعتماد میدانند، دعوت میکنند و به آنها میگویند اگر خبرهای عجیب و اختصاصی را میخواهید، باید آنچه را ما میخواهیم روایت کنید." و مسلماً برخی خبرنگاران نمیتوانند این پیشنهاد را رد کنند. "آنی ماکن" مأمور سابق سازمان امنیت داخلی انگلیس
تبلیغات رسانهای از آژانسهای اطلاعاتی، بخش مهمی از بحثهایی را مدیریت کردند که منجر به ورود آمریکا و انگلیس به جنگ عراق شد. سیاستمداران از سرویسهای اطلاعاتی برای تزریق واقعیتهای ناقص به خبرنگاران همجهت با خودشان استفاده کردند. این روش بسیار دقیق است و در آن از تحریف، ابهام و سپس "انکارپذیری قابلباور" استفاده میکنند. "استیون دوریل" تحلیلگر سرویسهای امنیتی توضیح میدهد: "تکنیک استاندارد در اینباره، "آوردن به سطح" نامیده میشود. در این تکنیک، وقتی میخواهید مطلبی را در رسانهها منتشر کنید، با یکی از خبرنگاران همجهت با خودتان تماس میگیرید و از او میخواهید به یک کتاب خارجی نگاهی بیندازد. خبرنگار آن کتاب را میخواند و از موضوع آن مطلع میشود، اما از آنجا که نمیداند آیا مطالب کتاب صحت دارد یا خیر، با منافع خود در امآی6 تماس میگیرد. مأمور امآی6 یا خودش این مطلب را تأیید میکند و یا خبرنگار را به سراغ منابع دیگری در سرویس اطلاعات دفاعی و یا اطلاعات نظامی میفرستد که مطلب را تأیید کنند. در نهایت به خبرنگار گفته میشود که بنویس: "از منابع خاص و متقن مطلع شدهایم که چنین خبری صحت دارد."
"دیوید رز" نویسنده و خبرنگار، در اینباره مثالی مهم از تجربیات خود میزند: "من خودم مجبور شدم گزارشهایی بنویسم که زمینه را برای جنگ عراق آماده کرد. هم درباره رابط بین القاعده و عراق در زمان صدام نوشتم و هم درباره سلاحهای کشتار جمعی که بسیاری معتقد بودند صدام در اختیار دارد." وی درباره رابطه میان سردبیران و مدیران سازمانهای خبری انگلیسی با مقامات سرویسهای امنیتی در این کشور هم میگوید: "سردبیران روزنامههای انگلیسی رابطه بسیار نزدیکی با سران هم امآی5 و هم امآی6 دارند. بارها به من گفتهاند که چگونه با یک خودروی شیک آنها را جلوی در ساختمان امآی6 پیاده کردهاند، آنها را بدون هیچ مزاحمتی از چکهای امنیتی عبور دادهاند و بعد برای صرف ناهار به سالهای مجلل بردهاند." "استیون دوریل" تحلیلگر سرویسهای امنیتی تصریح میکند: "یکی از نقشهای آژانسهای اطلاعاتی، ایجاد ترس است. با این روش زندگی میگذرانند. بدون این ترس، خود آژانسها، وجود نخواهند داشت."
اگرچه ایران در دوران معاصر به هیچ کشوری حمله نکرده است، اما رسانههای غربی دائماً این کشور را به عنوان یک حامی تروریسم معرفی میکنند، چون از حزبالله و حماس حمایت میکند، گروههایی که علیه اشغالگری اسرائیل در لبنان و فلسطین مبارزه میکنند. این تبلیغات پدیده تازهای هم نیست، بلکه به یک قرن پیش و زمان کشف نفت در ایران برمیگردد. استیون دوریل معتقد است: "ما کودتای سال 1953 را در ایران رهبری و اجرا کردیم، به خاطر نفت. از حکومت دیکتاتوری شاه حمایت کردیم، به خاطر نفت. الآن هم با ایران مخالف هستیم، باز هم به خاطر نفت.
یکی از موارد معرفی ایران به عنوان حامی "تروریسم" گزارشی در سال 2007 بود که در آن ادعا شده بود که ایران قرار است با القاعده همکاری کند. دیدی گوتنپلان میگوید: "القاعده و ایران هیچگاه دست به دست هم ندادند و آن مقاله هم به وضوح دروغ بود. اینکه آیا گزارش یک دروغ بود یا نه، یک بحث است، اما یک روزنامه معتبر چرا باید خبری را چاپ کند که مشخصاً "افشاگری" محسوب میشود و افشاگران آن منابع جاسوسی غربی هستند؟ مسلماً آن چیزی را که این افراد میگویند همان چیزی است که دولتهایشان میخواهند منتشر شود." ساختمان "سرویس اطلاعات سری" انگلیس امآی6 در لندن
امآی6 بارها به خبرنگاران گفته است که ایران دارد سلاح هستهای میسازد. این در حالی است که سال 2007، گزارش سیا موسوم به "ارزیابی اطلاعاتی ملی" با قطعیت نتیجه گرفت که تهران در سال 2003 برنامه تسلیحات هستهای خود را متوقف کرده است. جورج گالووی خاطرنشان میکند: "این را که دیگر من یا پرستیوی یا دوستان ایران ننوشتهایم، این را سازمان سیا نوشته است. اما چون این گزارش به معنای پایان درگیری با ایران است، واقعیتی تلخ محسوب میشود و باید آن را همان موقع، دفن کنند." چند هفته پس از انتشار این گزارش، سرویسهای اطلاعاتی انگلیس شروع کردند به انتشار گزارشهایی در روزنامههای این کشور که نشان میداد سیا درباره برنامه هستهای ایران اشتباه کرده است.
روزنامه تایمز لندن ماه دسامبر سال 2009 اعلام کرد که اسنادی محرمانه درباره برنامه هستهای ایران به دست آورده است که نشان میدهد این کشور برنامه دارد تا یک چاشنی انفجاری را که در بمب هستهای کاربرد دارد، آزمایش کند. تحلیلگری از یک اندیشکده انگلیسی که اتفاقاً عضو سابق وزارت خارجه آمریکا نیز هست، پس از انتشار این گزارش گفته بود که "اکنون دیگر هیچ راهحل دیپلماتیکی وجود ندارد" که بتواند ایران را از ساختن سلاح هستهای بازدارد. در این در حالی است که سندی که تایمز به عنوان کپی از سند اصلی منتشر کرد، نشانههای "محرمانه" را نداشت هیچ اطلاعاتی از دفتر صادرکننده آن هم وجود نداشت. استیون دوریل تحلیلگر سرویسهای امنیتی در اینباره توضیح میدهد: "این اسناد، ابعاد مختلفی دارد. وقتی به آنها نگاه میکنید، میبینید که خیلی مشکوک است. این سند، کپی است، اما گفته میشود اصلی است، به منبعی در یک سرویس اطلاعاتی آسیایی اشاره میشود که معلوم نیست موساد است؟ اسرائیل است؟ منبع این سند بسیار مشکوک است. اعتبار آنچه اندازه است؟ بسیار بسیار اندک."
بعدها، تایمز مجبور میشود اعتراف کند که این سند، نسخه اصلی نبوده، بلکه نسخهای دوباره تایپشده و تغییریافته از آن بوده است. "آنی ماکن" عضو سابق امآی5، میگوید: "امآی6 بخشی دارد به نام "عملیات اطلاعات" که اینگونه گزارشهای ساختگی را میسازد و یا به خبرنگاران میدهد تا بر اساس آن، گزارشی بنویسند. بعدها همین تبدیل میشود به واقعیت تاریخی." وی ادامه میدهد: "رسانهها را به راحتی وادار میکنند تا آنچه در خاورمیانه رخ میدهد را با تحریف گزارش کنند و مقالات دروغین و زمینههای دروغین برای جنگهایشان بسازند. امیدوارم ما در غرب اینقدر احمق نباشیم که دوباره فریب غرب را بخوریم و وارد یک جنگ اشتباه دیگر اینبار با ایران بشویم."
تولد شبکههای جدیدی مثل پرستیوی به این معناست که دولتهای غربی و آژانسهای آنها توانایی کمتری در کنترل جریان اطلاعات دارند. دیدگاهی پیچیدهتر اکنون در شرق تا غرب دنیا دارد شکل میگیرد. این توهم سنتی که رسانههای غربی دارای رویکردی بیطرف هستند، کنون به چالش کشیده شده است.
دیدی گوتنپلان معتقد است: "همه این مفاهیم درباره بیطرفی، صرفاً یک احساس دلتنگی برای گذشته است که هیچگاه بازنخواهد گشت، زمانی که هر چیزی را به شما میگفتند باور میکردید و به آن منتقدانه فکر نمیکردید. به نظر من الآن وظیفه و مسئولیت خود شماست که ببینید منبعتان چه کسی است، خبر را از کجا آورده اید، دیدگاه این منبع درباره خبر چیست و منابع آنها درباره خبری که نقل میکنند چه کسی است."
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب: رسانه,غرب , دروغ پردازی, تحریف , بی بی سی , انگلیس , آمریکا , ایران ,هسته ای,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
رئیسجمهور آمریکا در نامهای به کنگره، قانون وضعیت اضطراری ایران را به مدت یکسال دیگر تمدید کرد. به گزارش سپیدار خبر، از فارس رئیسجمهور آمریکا در نامهای به کنگره، قانون وضعیت اضطراری ایران را به مدت یکسال دیگر تمدید کرد.
وی در این نامه نوشته که روابط با ایران هنوز به حالت عادی بازنگشته است.
قانون وضعیت اضطراری در قبال ایران در ماه مارس 1995 وضع شد و طبق مفاد آن بعد از یک سال خود به خود منقضی میشود مگر اینکه 90 روز پیش از تاریخ انقضای یکساله، رئیس جمهور آمریکا در نامهای به کنگره از تمدید آن خبر بدهد.
قانون وضعیت اضطراری در قبال ایران در 19 سال گذشته به طور متناوب تمدید شده است اما این اولین تمدید آن بعد از حصول توافق موقت هسته ای در ژنو است.
رییس جمهوری آمریکا در این نامه آورده اگر چه این اولین بار در یک دهه گذشته است که توافق ژنو عقبنشینی در بخشهای کلیدی برنامه هستهای ایران را ممکن کرده است اما از آنجایی که برخی اقدامات و سیاستهای دولت ایران با منافع آمریکا در منطقه مخالف است و برای امنیت ملی، سیاست خارجی و اقتصاد آمریکا تهدیدی غیر متعارف و جدی است، وضعیت اضطراری در قبال ایران و تحریم های جامع علیه این کشور ادامه خواهد یافت.
«قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بین المللی» در سال ١٩٧٧ به تصویب کنگره و امضای رئیس جمهوری وقت آمریکا رسید و براساس آن، به رئیس جمهوری اجازه داده شده است تا با اعلام وضعیت اضطراری ملی در واکنش به تهدید غیرمتعارف و فوق العاده نسبت به امنیت ایالات متحده از سوی منبع خارجی روابط تجاری آمریکا با آن منبع را تنظیم کند و فرمان وضعیت اضطراری ملی در ارتباط با ایران در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون صادر شد.
"منبع تهدید" مورد اشاره در این قانون میتواند کلا در خارج از خاک آمریکا، واقع شده باشد یا بخشی از آن داخل خاک آمریکا و بخشی دیگر خارج از آمریکا واقع شده باشد. اجازه "تنظیم" روابط تجاری از جمله شامل توقف معاملات، مسدود کردن داراییها و در صورت حمله نظامی به خاک آمریکا، ضبط اموال طرف متخاصم است.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:اوباما , ایران , آمریکا,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
مشرق گزارش میدهد؛ نسلکشی سیاهپوستان آمریکا به دست دولت این کشور این بار شکل تازهای به خود گرفته است و از طریق واکسنی انجام میشود که کودکان سیاهپوست زیر 3 سال را در معرض ابتلا به اختلال عصبی اوتیسم در آینده قرار میدهد. گروه بینالملل لوکسترین ها- از مشرق نسلکشی سیاهپوستان در آمریکا به دست دولت این کشور به همان اندازهای واقعیت دارد که شاید باورکردنش دشوار باشد. سال 2004 گزارشی توسط "مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها"در آمریکا درباره واکسن "امامآر" منتشر شد که به عمد بخشهایی از آن از قلم افتاده بود: استعمال این واکسن برای نوزادان و کودکان سیاهپوست زیر 36 ماه، میتواند منجر به افزایش احتمال ابتلای این کودکان به اختلال عصبی اوتیسم شود. در ادامه علاوه بر توصیف ماجرا، درباره واکسن امامآر و اختلال عصبی اوتیسم نیز بیشتر توضیح داده شده است.
"ویلیام تامپسون" یکی از متخصصین مؤسسه "مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها"ی آمریکاست که مدتی پیش دست به افشاگری علیه این مؤسسه زد. وی در بیانیهای که به طور رسمی منتشر کرد مینویسد: من "ویلیام تامپسون" از سال 1998 در پست محقق ارشد "مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها"ی آمریکا مشغول به فعالیت هستم. باید از این که من و سایر نویسندگان، دادههای مهم آماری را از مقاله منتشره در سال 2004 ژورنال "پزشکی کودکان" حذف کردیم، ابراز تاسف و پشیمانی نمایم. این دادهها نشان میداد که اطفال مذکر سیاهپوست آمریکایی که واکسن امامآر (سرخک، اوریون، سرخجه) را دریافت میکنند، تا پیش از 36 ماهگی (سهسالگی) در معرض خطر ابتلا به اختلال عصبی "اوتیسم" قرار دارند. پس از گردآوری دادهها، تصمیمات درخصوص گزارش بخشهایی از یافتهها اتخاذ شد و بنده معتقدم طبق پروتکل نهایی این تحقیق پیش نرفتیم.
برای اینکه شکوشبههای پیش نیاید از همین ابتدا میگویم که واکسنها از همان آغاز استفاده تاکنون جان عده بیشماری را نجات دادهاند و بههیچوجه نمیخواهم این اظهارات، مانع از این شود که والدین از هر نژاد و قومی، فرزند خود را از دریافت واکسن محروم کنند. واکسنها از ابتلا به بیمارهای خطرناکی جلوگیری میکنند. ازاینرو، ریسک تجویز آنها در مقابل منافعی که برای فرد و جامعه به همراه میآورد، ناچیز است.
بحث من روی تصمیم بر حذف یافتههای یک تحقیق خاص روی یک زیرگروه خاص و با یک واکسن خاص است. همه میدانند که واکسن خطراتی به دنبال دارد و این وظیفه مرکز کنترل و پیشگیری بیماریهاست که به شیوهای صحیح خطرات مربوطه را به اطلاع مردم برساند. در 10 ماهه اخیر، با دکتر "برایان هوکر" درخصوص مطالعات این مرکز روی واکسنها و پیامدهایی که بر گذرگاههای عصبی بهویژه ظهور اوتیسم دارند، به بحث نشستیم. من نیز با ایشان همنظرم که تصمیمگیریهای مرکز کنترل و پیشگیری بایستی شفاف باشد. بااینحال، نمیدانستم که صحبتهایمان را ضبط میکند و مرا نیز در جریان نگذاشتند که اسم یا صدایم میخواهد در اینترنت یا رسانهها پخش شود. از خیل ایمیلهای دلگرمکنندهای که طی چند روز گذشته به دستم رسیده کمال تشکر و قدردانی را دارم. با این حال، در این شرایط دیگر پاسخگوی سؤالات بیشتر نیستم. در حال حاضر، اطلاعاتم را در اختیار "ویلیام پوزی" نماینده کنگره قرار میدهم و صدالبته با کنگره همکاری مینمایم. ازطرفی، پیشنهاد دادهام که در تحلیل دوباره یافتهها یا صورت دادن مطالعات بیشتر در این زمینه، مشارکت داشته باشم. اما در وضعیت کنونی روی کار و خانوادهام تمرکز کردهام.
دانشمندان ممکن است برداشتهای متفاوتی از یک دسته اطلاعات واحد داشته باشند. من هر چه در توانم باشد میگذارم تا به هر دانشمند بیطرف و واقعبین در درون یا بیرون مرکز در تحلیل دادههای جمعآوریشده توسط این مرکز یا دیگر سازمانهای عمومی کمک کنم. این همه به منظور درک تاثیر واکسنها روی ابتلا به اوتیسم است. هنوز شمار پرسشها از پاسخها بیشتر است؛ ضمناً میفهمم که چرا خانوادههای بسیاری به دنبال پاسخ گرفتن از جامعه علمی هستند.
از زمانیکه این مسئله علنی شده، همکاران و ناظران در مرکز کنترل و پیشگیری، کاملاً حرفهای عمل کردهاند. درواقع، پس از بیرون آمدن نتایج این تحقیقات، جایزهای برای حسن عملکرد دریافت کردم. هیچکس به بنده فشار وارد نکرد یا مورد انتقامجویی قرار نگرفتم و نیز آنطورکه بعضیها میگویند از ساختمان به بیرون اسکورت و همراهی نشدم.
صدور این بیانیه توسط دکتر تامپسون در واکنش به خبری بود که حدود یک ماه پیش در خبرگزاریهای مختلف منتشر شد: "یکی از محققان ارشد مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای آمریکا در کمک به دکتر "برایان هوکر" عضو مؤسسه اوتیسم نقش کلیدی ایفا کرد. این دو از دستکاری این مرکز در اطلاعاتی پرده برداشتند که وقوع بالاتر اوتیسم را در کودکان پسر سیاهپوست آمریکایی نشان میداد." این افشاگر همان ویلیام تامپسون بود و دکتر هوکر وی را زمانی یافت که تامپسون درخصوص تسلیم دادههای اصلی پژوهش دیاستفانو و دیگران روی واکسن امامآر و اوتیسم، درخواست کرده بود قانون فدرالى تصویب شود كه به شهروندان عادى اجازه دهد به اطلاعاتى مربوط به این پرونده دسترسی داشته باشند.
طبق یافتههای پژوهش دکتر هوکر که در تاریخ 8 آگوست در ژورنال علمی "انحطاط انتقالی عصبی" انتشار یافت، پسران سیاهپوست آمریکایی که پیش از 36 ماهگی نخستین واکسن امامآر را دریافت کردهاند، 3.4 برابر بیشتر در معرض ابتلا به اوتیسم پس از 36 ماهگی قرار دارند.
بنا به گفتههای دکتر هوکر، افشاگر مرکز کنترل و پیشگیری که خواست نامش فاش نشود (دکتر تامپسون) شواهدی در اختیار وی قرار داد که نشان میدادند محققان این مرکز آگاهانه رابطه قابلتوجه آماری بین سن دریافت نخستین واکسن امامآر و وقوع اوتیسم در پسران سیاهپوست آمریکایی را مخفی کردهاند.
مدارکی که در اختیار کنگره و علیه مرکز کنترل و پیشگیری وجود دارد و نیز صحبتهایی که هوکر با تامپسون داشته، نشان از دستکاریهای گسترده در دادههای علمی و فشار مقامات بر دانشمندان این مرکز جهت توافق با اجرای سیاستهای دولت در و نادیده گرفتن ایمنی تجویز واکسن دارد.
بنا به گزارش شبکه خبری "سیبیاس"، نتایج تحقیق اصلی نخستینبار در ژورنال پزشکی کودکان انتشار یافت که از جانب سازنده واکسن، تبلیغات، و هدایای مختلف تامین مالی میشود. مرکز کنترل و پیشگیری و دیگر سازمانهای بهداشت عمومی بهطور گسترده از تحقیق دیاستفانو سوء استفاده کرده تا روی هر گونه ارتباط بین واکسنها و اوتیسم سرپوش بگذارند. اوتیسم یا "درخودماندگی" اختلالی عصبی است که میزان ابتلا به آن اخیراً سیر صعودی داشته است. فردی که دچار این اختلال باشد، شدیداً متوهم است و گاهاً قادر به درک دنیای مادی اطراف خود نیست. مبتلایان به اوتیسم در ارتباط با افراد دیگر در جامعه نیز به مشکلات بسیار پیچیده و حادی دچار میشوند. دکتر هوکر میگوید: "مرکز از رابطه بین سن دریافت نخستین واکسن امامآر و وقوع اوتیسم در پسران سیاهپوست آمریکایی در همان سال 2003 آگاهی داشت، اما تصمیم گرفت که آنرا کتمان نماید."
دکتر تامپسون نیز بر این گفتهها صحه گذاشته است: "10 سال تحقیق به خاطر حساسیت مرکز کنترل و پیشگیری روی اوتیسم و موضوعات مربوطه به هدر رفت. آنها آن کاری را که باید، انجام نمیدهند، چراکه از نتیجه کار، هراس دارند."
در این بمب خبری که میتواند بزرگترین خبر سال باشد، دستکم بزرگترین خبری که رسانههای اصلی آمریکا نمیخواهند آنرا پوشش دهند، همه پیامدهای اقدام دکتر ویلیام تامپسون هنوز خود را نشان نداده است. اگرچه به احتمال فراوان، سرزنشها و مجازاتهای قضایی شامل حال کسانی خواهد شد که در این اقدام مخفیکارانه دست داشتهاند، اما در این میان باید قدردان یک مرد دیگر هم باشیم که رسانهها به او یک عذرخواهی بزرگ بدهکارند: دکتر "اندرو ویکفیلد".
دکتر ویکفیلد جراح شناختهشده جهانی در بیماریهای گوارشی است. وی متهم به فریبکاری و جعل تحقیقاتی شده بود که رابطه میان واکسن امامآر و بیماریهای رودهای را نشان میدهد که در کودکان مبتلا به اوتیسم به چشم میخورد. ویکفیلد از پزشکان ضد واکسن نیست، بلکه صرفاً به "ایمنی" واکسنها اهمیت میدهد و تحقیقاتش در این زمینه خودش و دیگر محققان را به سمتی هدایت کرد که از وجود مشکل در واکسن سرخک، اوریون، سرخجه (امامآر) خبر میداد. وی به بیمارانش توصیه نکرد که دست از واکسیناسیون بردارند، درعوض از آنها خواست که برای این بیماریها به جای تزریق امامآر، از واکسنهای جداگانه این سه بیماری استفاده کنند.
این توصیه تنها یک مشکل داشت: این توصیه، به نفع بیماران ولی به ضرر سازنده واکسن امامآر یعنی شرکت"مرک" بود که شاهد افت فروش محصول خود در انگلستان بود. تحقیق دکتر ویکفیلد درخصوص واکسن امامآر و رابطهاش با بیماریهای رودهای و اوتیسم برای نخستینبار در ژورنال پزشکی "لنست" منتشر گردید. اما روزنامهنگاری با نام "برایان دیر" مقالهای در "ژورنال پزشکی بریتانیا" منتشر کرد و دکتر ویکفیلد را به باد انتقاد گرفت و او را متهم به فریبکاری کرد. متعاقباً تحقیق ویکفیلد از انتشار در ژورنال لنست باز ماند. هیئت نظارتی شورای پزشکی عمومی انگلستان، ویکفیلد و پرفسور "جان واکر-اسمیت" یکی دیگر از نویسندگان مقاله بازمانده را به کلی از طبابت برکنار کرد.
بااینحال، آنچه در رسانهها نمیبینید این است که هر دو ژورنال نامبرده، روابط مالی نزدیکی با سازنده واکسن امامآر دارند. بهعلاوه این خبر را هم نمیخوانید که پرفسور واکر-اسمیت در نبرد قضایی هزینهبر علیه شورای پزشکی عمومی انگلستان جنگید و اتفاقاً پیروز هم شد. وی از همه اتهامات تبرئه شد.
در این میان، دکتر اندرو ویکفیلد تنها به خاطر پیروی از حقیقتی که تحقیقاتش او را بدان سمت هدایت کرده بود، شغل و آبروی خود را از دست داد. در رسانهها همه تقصیرها را به گردن او انداختند و انگشتهای اتهام به سمت او نشانه رفت. هر زمانی که بین مردم، مسئله واکسن و اوتیسم مطرح میشد، میگفتند: "این فرضیه کاملاً نقض شده است و کسی که آنرا "سر هم کرده بود" نیز متهم به فریبکاری شده است."
بااینوجود، دکتر ویکفیلد هیچگونه سابقه کیفری نداشته و هماکنون در آمریکا زندگی میکند. وی همواره مدعیان را به مناظره تلویزیونی دعوت کرده و البته هیچکس حاضر به این کار نشده است. دکتر ویکفیلد از متخصصان برجسته حوزه بیماریهای گوارشی است، حوزهای که امروزه نیازمند تحقیق و مطالعه فراوان است. در دورهای که واکسنها، آنتیبادیها، آفتکشها و بسیاری موارد دیگر دستگاه گوارشی را طوری تخریب کرده که دیگر نمیتوان غذاها را بهخوبی هضم کرد و از این رهگذر بیماریهای گوارشی بیداد میکند، نیاز به مطالعه در این زمینه بیشازپیش احساس میشود.
چنانچه بخواهید بدانید اشخاصی که از نزدیک دکتر ویکفیلد را میشناسند در مورد او چه فکر میکنند، گزارش والدینی را بخوانید که یکی از دو فرزندانشان بخشی از مطالعه بهاصطلاح "فریبکارانه" اوست. ویکفیلد آنچنان در کارش با والدین و بچهها و کمک به آنها برای یافتن راهحل مشکلات پیچیده پزشکی، موفق بود که در دهه 90 میلادی، یک مستند تلویزیونی به تشریح فعالیتهای او اختصاص یافت. ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 7 آبان 1393برچسب:واکسن, امامآر , دکتر تامسون, سیاهپوستها,سیاهپوست , آمریکا, لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
|
|